اشاره: از پلیدترین توطئههاى دشمنان اسلام در تاریخ معاصر، توطئه كشف حجاب است. رضاخان كه مأمور اجراى تز اسلامزُدایى در جامعه ایران بود، فاجعه كشف حجاب را بهعنوان مهمترین جلوههاى این طرح ننگین مرتكب شد. اما امروزه در دنیا، پوشیدن این حجاب، علامتى براى شناسایى یك زن مسلمان بهحساب مىآید تا حدى كه در سراسر جهان، حكومتهاى اسلامستیز، این سبك پوشش را، در مدارس و ادارات خود بر نمىتابند؛ یعنى این حجاب، علاوه بر كمك به حفظ اخلاقى جامعه، امروزه نقش پرچم را براى نشان دادن هویت یك زن مسلمان ایفا مىكند. جریانهاى اسلامستیزى، در مقوله حجاب و عفاف، تنها به مواجهه سخت بسنده نكردهاند و در مواجهههاى نرم نیز دست زدهاند و شبهات متعددى را درباره این فریضه متقن الهى تولید و نشر مىكنند. بهطور مثال یكى از ادعاهاى آنها ایناستكه حجاب شرعى در صدر اسلام، این اندازه نبوده، بلكه چیزى در حد پوشاندن اندام بوده، و اسلام اصرارى بر پوشش زن در برابر مردان نامحرم ندارد.
شبهه اول؛ تحریف مفهومى محورىترین آیه حجاب
خلاصه شبهه: عبارت آیه 31 سوره نور: وَ لْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیوبِهِنَّ» دلالت بر حجاب سر و گردن ندارد، بلكه مقصود از آن، این است كه ن با پارچهاى، شكافهاى بدن خود را بپوشانند، یعنى مقصود آیه، پوشاندن عورت است. البته ممكن است مقصود پوشاندن شكافهاى جامه (كه از میان آن عورت آشكار مىشده) باشد. دلیل این ترجمه این است كه اولا كلمه خمار» دلالتى بر روسرى نمىكند، بلكه هرگونه پوشاكى (بهویژه لُنگى كه براى پوشش پایین تنه به كار مىآید) مىتواند باشد، و ثانیاً جیب» بهمعناى گریبان» نیست، بلكه بهمعناى هرگونه شكاف است؛ و لباسهاى آن زمان كاملاً ندوخته بوده و از شكاف تكپارچهاى كه ن براى پوشش خود استفاده مىكردهاند، گاهى نقطههایى از بدن هم معلوم مىشده است؛ لذا آیه از ن خواسته، شكافهاى بدن یا شكاف جامههاى خود كه عورت را نمایانكند، با پارچهاى بپوشانند. (نك: حجاب شرعى در عصر پیامبر، ص 581-562)
جریانشناسى شبهه: این شبهه و شبهه بعدى، در كتاب حجاب شرعى در عصر پیامبر» به قلم امیرحسین تركاشوند است. این كتاب با اینكه مجوز چاپ و نشر نداشته است ولى در فضاى مجازى پخش و منتشر شد و بهتدریج در میان افراد غیرمتخصص شیوع پیدا كرد و در میان طیف خاصى از جامعه بهعنوان مدرك مهمى علیه حجاب شرعى قلمداد گردیده است.
پاسخ شبهه
در مفردات ذیل ماده خمر» آمده: أصل الخمر: ستر الشى ء، و یقال لما یستر به: خِمَار، لكن الخمار صار فى التعارف اسما لما تغطّى به المرأة رأسها، و جمعه خُمُر، قال تعالى: ((وَ لْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیوبِهِنّ)) (مفردات راغب، ذیل ماده خمر) همچنین خمار بهمعناى جامهاى است كه زن سر خود را با آن مىپوشاند. (مصباح المنیر، ذیل واژه خمار )
در شأن نزول آیه نیز آمده است: قبل از نزول این آیه ن دامنه روسرى خود را بر شانهها یا پشت سر مىافكندند بهطورى كه گردن و قسمتى از سینه آنها نمایان بود و موجب مىگشت كه نظر نامحرمان بهسوى آنان جلب شود و همین نظرها گاهى مسائلى را بهدنبال داشت لذا با نزول این آیه شریفه خداوند به ن دستور مىدهد كه روسرى خودر ا بر گریبان خود بیفكنند، تا هم گردن و هم آن قسمت از سینه كه بیرون است مستور گردد. (تفسیر نمونه، ج14، ص440)
در مورد جَیب» هم همگى آنرا بهمعناى گریبان پیراهن» دانسته و توضیح دادهاند كه اگرچه ریشه این لغت به شكافتن و قطع كردن» برمى گردد، اما بهصورت كلمه جَیب»، فقط در مورد قمیص» (پیراهن) به كار مىرود. (ر. ك: معجم مقائیس اللغه، ص497؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص210) در قرآن كریم نیز همواره به همین معنا به كار رفته است؛ چنانكه در داستان حضرت موسى(ع) خداى متعال به او وحى كرد: أَدْخِلْ یدَكَ فِى جَیبِكَ.» (نمل: 12؛ نك: قصص: 32) -دستت را در جیب» (گریبان) خود وارد كن. -. (نك: نقدى بر كتاب حجاب شرعى در عصر پیامبر (نوشته: حسن سوزنچى)، ص6)
شبهه دوم؛ تحریف تاریخ حجاب و عفاف
خلاصه شبهه: در زمان پیامبر(ص) پیراهن دوخته و خیاطى رواج نداشته و مردم بقدرى عقبافتاده بودهاند كه به جاى لباس دوخته، فقط از یك یا حداكثر دو تكه پارچه استفاده مىكردهاند؛ و لذا در چنین شرایطى توصیه به حجاب شرعى كه امروزه مىشناسیم ممكن نیست. مهمترین دلیلش این است كه در آن زمان تعبیر إزار و رداء در مورد لباسها به كار مىرفته كه این تعبیر در مورد لباس ندوخته استفاده مىشود؛ محدثان نیز در مورد اینكه پیامبر(ص) از لباس دوخته استفاده كرده باشد، تردید دارند. (حجاب شرعى در عصر پیامبر، ص 249-232 و 294-288)
پاسخ شبهه
اولاً در قرآن كریم آمده است: جَعَلَ لَكُمْ سَرَابِیلَ تَقِیكُمُ الْحَرَّ وَ سَرَابِیلَ تَقِیكُمْ بَأْسَكُمْ» (نحل: 81). در این آیه دو نوع سربال ذكر مىشود؛ سربالى كه از گرما محافظت مىكند و دیگرى كه در جنگ بهكار مىرود. اولى لباسى است غیرجنگى و دومى جنگى. كاربرد سربال غیرجنگى، رواج لباس دوخته در زمان پیامبر را نشان مىدهد. با این وجود مؤلف این قسمت از آیه را ذكر نمىكند و به جاى آن نقطهچین مىگذارد! ثانیا خود نویسنده در بحث وضعیت اشراف جاهلیت، درباره لباسهاى بلند و فاخر آنها داد سخن مىدهد (حجاب شرعى در عصر پیامبر، ص 49-42). آیا لباس فاخر (كه بر اساس نقل خود نویسنده، گاه با همین كلمه إزار» از آن یادشده و پیامبر(ص) بر كوتاه كردن آستین» آن تأكید كرده) لباسى ندوخته است؟
به علاوه، در آیات و روایاتى كه مىآورد، نه تنها تعابیر دیگرى مانند لباس و ثوب هم به كار رفته (كه هیچ كتاب لغت و مورخى ادعا نكرده كه اینها فقط در مورد لباس ندوخته به كار مىروند) بلكه كلماتى مثل قمیص (پیراهن) و سربال (شلوار) هم هست كه اهل لغت تصریح كردهاند اینها لباس دوخته هستند. جالب اینجاست كه این دو كلمه اخیر هر دو در قرآن آمده است و نویسنده در مواضع مختلف كتاب، روایات متعددى مخصوصا در مورد سربال (كه بهصورت سروال هم ثبت شده) آورده و حتى گاه مىكوشد آنرا بهعنوان شلوارك» (نه شلوار) معرفى كند (همان، ص248). این نشان مىدهد كه عرب آن زمان كاملا این دو نوع لباس را مىشناخته و استفاده مىكرده است. از همه اینها گذشته، فقط دهها حدیثى كه نویسنده در مورد لباسهاى دوخته پیامبر(ص) در كتاب خود آورده و نتوانسته هیچ اشكال سندى در آنها نشان دهد (همان، ص248-244)، براى رد مدعاى او كافى است.
برخلاف تصور وى، استفاده از سوزن و لذا دوخت و دوز در آنجامعه، بقدرى رواج داشته كه قرآن كریم براى نشان دادن اینكه افراد كافر مستكبر اصلا بهشت نمىروند از این تمثیل استفاده مىكند: وَ لَا یدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى یلِجَ الْجَمَلُ فِى سَمِّ الْخِیاطِ» (اعراف: 40) در صورتى آنها بهشت مىروند كه شتر از سوراخ سوزن رد شود. امالامراض جامعه
بهمناسبت سالروز توطئه كشف حجاب
نقشه جهانخواران
امام خمینی(ره): نقشه این بود كه با توطئه كشف حجابِ مفتضح در زمان قلدر نافهم [یعنى] رضاخان، این قشر عزیز را كه جامعه را باید بسازند، به یك قشرى كه جامعه را فاسد مىكنند، تبدیل كنند. گمان نشود كه آن جنایات، با اسم آزادن و آزادمردان، بدون نقشه جهانخواران و جنایتكاران بینالمللى بود. یكى از نقشههاى آنان، كشیدن جوانان به مراكز فحشا بود، تا هر چه از این كشور بچاپند و به یغما ببرند، همگان بىتفاوت باشند و اگر چنانچه كشورشان به دست هركس بیفتد، بىتفاوت باشند یا مؤید. نتیجه اینكه این جوانهائى كه باید براى یك مملكت و براى سرنوشت یك مملكت فعالیت داشته باشند، نسبت به سرنوشت مملكت بىتفاوت باشند.(صحیفه نور، ج 14، ص 130)
آنچه مىتوان گفت امالامراض است، رواج روزافزون فرهنگ اجنبىِ استعمارى است كه در سالهاى بس طولانى، جوانان ما را با افكارِ مسموم پرورش داده و عمال داخلى استعمار، بر آن دامن زدهاند. باید كوشش كنید مفاسد فرهنگ حاضر را بررسى كرده و با خواست خداوند متعال، آن را عقب زده و به جاى آن، فرهنگ اسلامى - انسانى را جایگزین كنید.(صحیفه نور، ج 1، ص 161)
تبرّج ممنوع
امام ای(مدظلهالعالی): فرهنگ اسلامى، فرهنگ عدم اختلاط زن و مرد است. چنین زندگىاى با خوشبختى به پیش مىرود و مىتواند به درستى و با رعایت موازین عقلى بچرخد و حركت كند و به پیش برود. در اینجا اسلام سختگیرى كرده است. اگر آن حد و مرزى كه در جامعه قرار داده شده است، چه از طرف زن و چه از طرف مرد بشكند، اسلام در مقابل آن سختگیرى مىكند، درست نقطه مقابل آنچه شهوترانهاى عالم مىخواستهاند و عمل مىكردهاند. قدرتمندان و زرمندان و زورمندان، مردشان، زنشان و زیردستهایشان و كسانى كه با آنها و براى آنها زندگى مىكردهاند، همیشه عكس این عمل مىكردهاند. آنها مایل بودند كه این حجاب بین زن و مرد، از بین برود. البته این براى زندگى جامعه مضر و براى اخلاق جامعه بد است. براى حفظ عفت جامعه زیانبار و به خصوص براى خانواده، از همه چیز بدتر است. این، بنیان خانواده را متزل مىكند. (از اینرو است كه) در اسلام، تبرّج ممنوع است. تبرّج یعنى همان خودنمایى ن در مقابل مردان براى جذب و فتنهانگیزى. این یك نوع فتنه است و خیلى اشكالات دارد. اشكالش فقط این نیست كه این دختر جوان یا این پسر جوان به گناه مىافتند، این اولین (اشكالش) است و شاید بتوانم بگویم كوچكترین (اشكالش) است، دنبالهاش به خانوادهها مىرسد.(7/2/1377)[ایجنا]
ریشه تاریخی اربعین/حضور جابر در کربلا/بازگشت اسیران/الحاق سرمطهر به بدن/راهپیمایی وانتفاضه اربعین
كه ,حجاب ,براى , ,جامعه ,ص , ,در مورد ,حجاب شرعى ,شرعى در ,است كه
درباره این سایت