اشاره: كثرت مناسبتهاى مهم در تاریخ انقلاب اسلامى، باعث شده است، آنچنان كه بایسته است به نقش و جایگاه آنها پرداخته نشود. مطالعه این حوادث، نباید صرفا براى بیان یك مناسبت و بزرگداشت آن باشد، بلكه آنچه در این وقایع و حوادث اهمیت دارد، نگاه مدرسهاى و تعلیمى و تعلّمى به آن است. این آنچیزى است كه قرآن و روایات ما را بدان فرامىخواند؛ درسآموزى و عبرتگیرى. واقعه هجرت امام راحل، از نجف به پاریس در سال 57 ازآن دست وقایعى است كه در اطراف آن درسها و نكتههاى آموزنده و تنبه برانگیزى نهفته است. این مقاله، روزنهاى به این درسها و آموزهها، مىگشاید.
سه گانه ایمان، هجرت، جهاد؛ نشانِ مومن تراز اسلام
درآیاتى از قرآن كریم، سه گانه ایمان»؛ هجرت» و جهاد» در كنار هم آمدهاند. آیات 2سوره بقره، 72 و 74 و 75سوره انفال، آیه 20سوره توبه. آیات سوره انفال البته؛ به زیبایى هرچه تمامتر، همآغوشى مفاهیم سه گانه را بیان كرده است:
1- إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِى سَبِیلِ اللَّهِ وَالَّذِینَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ وَالَّذِینَ آمَنُوا وَلَمْ یُهَاجِرُوا مَا لَكُمْ مِنْ وَلَایَتِهِمْ مِنْ شَیْءٍ حَتَّى یُهَاجِرُوا وَإِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِی الدِّینِ فَعَلَیْكُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلَى قَوْمٍ بَیْنَكُمْ وَ بَیْنَهُمْ مِیثَاقٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ
كسانىكه ایمان آوردند و هجرت نمودند و با اموال و جانهاى خود در راه خدا جهاد كردند، و آنها كه پناه دادند و یارى نمودند، آنها یاران یكدیگرند؛ و آنها كه ایمان آوردند و مهاجرت نكردند، هیچگونه ولایت [دوستى و تعّهدى] در برابر آنها ندارید تا هجرت كنند! و (تنها) اگر در (حفظ) دین (خود) از شما یارى طلبند، بر شماست كه آنها را یارى كنید، جز بر ضدّ گروهى كه میان شما و آنها، پیمان (ترك مخاصمه) است؛ و خداوند به آنچه عمل مىكنید، بیناست!
2- وَالَّذِینَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِى سَبِیلِ اللَّهِ وَالَّذِینَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِیمٌ
و آنها كه ایمان آوردند و هجرت نمودند و در راه خدا جهاد كردند، و آنها كه پناه دادند و یارى نمودند، آنان مؤمنان حقیقىاند؛ براى آنها، آمرزش (و رحمت خدا) و روزى شایستهاى است.
3- وَالَّذِینَ آمَنُوا مِنْ بَعْدُ وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا مَعَكُمْ فَأُولَئِكَ مِنْكُمْ وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِى كِتَابِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِ شَیْءٍ عَلِیمٌ
و كسانىكه بعداً ایمان آوردند و هجرت كردند و با شما جهاد نمودند، از شما هستند؛ و خویشاوندان نسبت به یكدیگر، در احكامى كه خدا مقرّر داشته، (از دیگران) سزاوارترند؛ خداوند به همهچیز داناست.
چند نكته آموزنده:
یك-حقیقت ایمان، دلبستگى است و آن باور قلبى و حالتى است كه انسان را به اعتقاداتش- از مبدا تا معاد- دلبسته مىكند. البته اساس این دلبستگى اعتقاد به توحید است. یعنى دلبستگى به الله تعالى» پایه ایمان است. (سلوك عاشورایى - منزل سوم. هجرت و مجاهدت- مرحوم حاج آقا مجتبى طهرانى ره»)
دو- هجرت» و جهاد» اگرچه جزء ماهیت ایمان نیستند اما دو لازمهى وجودى آن هستند. یعنى كسىكه مومن بالله باشد، نمىتواند هجرت و مجاهدت نداشته باشد. اینها از ایمان جداشدنى نیستند. (همان)
سه-به عبارت روشنتر ایمانى را ایمان مىگویند كه؛ زاینده و تعهدآفرین باشد. ایمانِ تنها، ایمانِ بىتعهد، ایمانى كه همراه آن احساس مسؤولیتى نباشد، نه به درد دنیا مىخورد نه به درد عقبى؛ این منطق قرآن است. (طرح كلى اندیشه اسلامى - 113)
چهار- هجرت مومنانه در منطق قرآن، یعنى انسان مومن و متعهد به اسلام، بهخاطر دلبستگى به خدا و اوامر الهى و بهخاطر بناى جامعه توحیدى، از راحتى و آسایش خود بگذرد و بهخاطر اهداف بالاتر از خانه و كاشانه خود كوچ كند؛» هجرت یعنى، به یكباره از همهچیز دست شستن بهخاطر هدف، بهخاطر پیوستن به جامعه اسلامى. هجرت یعنى براى بناى كاخ عظیم جامعه اسلامى یك خشت برداشتن (طرح كلى اندیشه اسلامى - 128 و129)
پنجم- هجرت و جهاد را به دو قسم كبرى و اكبر و صغرى و اصغر، تقسیم كردهاند كه اولى هجرت از گناه و سئیات و جهاد با هواهاى نفسانى است و دومى براى حفظ دستاوردهاى باطنى و معنوى، هجرت از خانه و سرزمین براى حفظ دین و ایمان جهاد براى حراست از آن. كه چنانچه مىبینیم بین هجرت و جهاد با ایمان رابطه تنگاتنگى وجود دارد. همچنین هرچه انسان مومن در مراتب ایمانىاش بالاتر باشد مراتب هجرت و جهاد او نیز بالاتر است.
ششم- هجرت و جهاد را مىتوان البته به گونهاى دیگر نیز تقسیم كرد و بزرگى و كوچكى آنرا به اندازه سعه وظرفیت رسالت و ماموریت انسان مومن درنظر گرفت. گاهى انسان مومن براى نجات خود و دین و معنویات خود وخانوادهاش از مكانى به مكان دیگر هجرت مىكند. اما گاهى انسان مومن ازبلنداى یك افق آسمانى به نجات دین و جامعه مىاندیشد و براى اعتلاى اسلام و مردم دست به هجرت مىزند و جهاد مىكند. اینجاست كه، هجرت كبرى، معنا پیدا مىكند.
هفتم- در قرآن كریم، سخن از هجرتهاى گوناگون انبیاى الهى و پیروان ایشان است، اساسا گویا پیشرفت دین خدا و اعتلاى كلمه حق جزبا هجرت و جهاد میسر نمىشود. در این میان، در كتاب الهى، سه هجرت كبرى بیشتر به چشم مىخورد، اول- هجرت ابراهیم از فلسطین به مكه دوم -هجرت موسى و بنى اسرائیل و سوم - هجرت پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله از مكه به مدینه. ازآن پس هجرتهاى تاریخساز دیگرى به چشم مىخورد كه هجرت انسانساز و تاریخساز حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و اهلبیت و یارانش و هجرت بىنظیر امام رضا علیه السلام و حضرت معصومه سلام الله علیها، قلههاى این مهاجرتها، هستند.
هشتم- هجرت و جهاد مومنان داراى ابعاد مختلفى است: هجرت و نفر»، براى رشد و كمال علمى، هجرت براى اشاعه فرهنگ اسلام و اهلبیت علیهم السلام هجرت براى گریز از ظلم دشمنان دین و حفظ ایمان خود و خانواده، هجرت براى استیفاى حقوق مظلومان، هجرت براى تحصیل مال حلال و خودكفایى و بىنیازى از غیر بهخصوص دشمنان دین و
امام خمینى میراث دار شش قرن، هجرت و جهاد و شهادت
در میان عالمان و مصلحان دینى و اجتماعى، شاید كمتر كسى را بسان امام خمینى بتوان یافت كه زیست و زندگى خود و خاندانش با هجرت و جهاد آمیخته شده باشد. با مطالعهاى گذرا به خاندان و تبار حضرت امام، به دو واژه هجرت و جهاد» بسیار برمى خوریم. گویا این دو كلمه با خاندان این بزرگمرد تاریخ عجین شده است. با هم مرورى گذرا به این هجرتها در خاندان امام خمینى(ره) مىكنیم :
اول- چنانچه در كتب مختلف و اسناد موجود تاریخى، آمده است، اجداد حضرت امام، بهخاطر تبلیغ دین و صیانت از فرهنگ شیعه، در قرون گذشته از ایران به هند و كشمیر مهاجرت كردهاند. اسناد تاریخى گواه است كه جد سیزدهم امام، عالم بزرگى به نام سید حیدر موسوى صفوى اردبیلى كردى بوده است كه از طرف والدین، از سادات حسینى بوده و در سال 766 هجرى قمرى، براى تبلیغ معارف دینى به كشمیر اعزام مىشوند. (یادها/9-خاطرات آیت الله پسندیده-42)
دوم- همچنین اخوى بزرگ امام، آیت الله پسندیده از عالم بزرگوارى به نام سید بزرگ یا دین علیشاه نام مىبرد كه جد اعلاى امام و پدر سید احمد (پدربزرگ امام) بوده و در سرزمین هند و كشمیر و لَكِنهو، به تبلیغ احكام الهى مشغول بوده است. وى در كتاب یادها، اجداد خود را از نیشابور مىداند.
سوم- آنچه مسلّم است اینكه دربرههاى از زمان، نیاكان امام، از ایران به هند رفتهاند و درآنجا براى دو قرن ماندگار شدهاند و مهاجرت ایشان بیشتر به نجف و براى تحصیل و تكمیل علوم دینى بوده است. برخى اسناد حكایت ازآن دارد كه تعدادى از نیاكان امام در هند و در مبارزه با دشمنان اهل بیت به شهادت رسیدهاند (كتاب خاندان امام خمینى - مؤسسه نشرآثار امام)
چهارم- پس از هجرت سید احمد موسوى پدرسید مصطفى به نجف و سكونت او در حوزه نجف، گروهى از مردم منطقه كمره (خمین و اطراف آن) به همراه یوسف خان، از بزرگان كمره، از آیت الله سید احمد موسوى براى هجرت به خمین دعوت مىكنند كه مورد موافقت ایشان واقع مىشود و سیداحمد به خمین مهاجرت مىكند. سید مصطفى (پدر امام) فرزند سیداحمد در خمین متولد مىشود و رشد مىیابد و در كنار پدر درخدمت دین و مردم در مىآید.
پنجم- سیدمصطفى براى تكمیل تحصیلات دینى خود پس از ازدواج با هاجرآغا خانم احمدى خوانسارى، عازم نجف مىشود و ده سالى درآنجا مىماند تا به مدارج عالى علمى مىرسد. با رحلت سیداحمد، سیدمصطفى دوباره به خمین مهاجرت مىكند و درآن دیار، بیت او ماوا و پناهگاه محرومان مىشود. سید مصطفى زندگىاش را وقف رسیدگى به مردم و مبارزه با خوانین ظالم و اشرار كرد و سرانجام جان پاكش را تقدیم آرامش مردم كرد. و سید روح الله كه تازه پنج ماه از تولدش مىگذشت یتیم میشود.
ششم- جالب اینكه عمه مومنه وشجاع و مادر بزرگوار امام براى احقاق حق خود و به مجازات رساندن قاتلان سیدمصطفاى مجتهد، به همراه فرزندان شیخوار و خردسال خود، ابتدا به اراك و سپس به تهران، هجرت كرده و بیش ازچند ماه سكونت در تهران و تحصن در باغ عینالدوله، موفق به اخذ حكم اعدام قاتلان و اجراى آن مىشوند و به خمین برمىگردند.
طبیعى است در چنین خانوادهاى كه بیش از شش قرن، اجداد و نیاكان و پدران و مادران خانواده، با ایمان و تدین و هجرت و جهاد و شهادت، عجین شده باشند، باید چنین فرزندى نیز به دنیا بیاید و رشد كند و تاریخساز شود.
زندگى امام خمینى ؛نماد یك عمر هجرت و جهاد
زندگى حضرت امام خمینى از هنگام تولد تا رحلت آمیخته به هجرت و مبارزه و جهاد بوده است. ازآن هنگام كه كودكى پنج ماهه بوده و در آغوش مادر براى مطالبه خون بناحق ریخته شده پدرش به تهران مىآید تا سنین هشتاد و چند سالگى كه براى مطالبه حق اسلام و ملت ایران تن به هجرت مىدهد. در یك فهرست كوتاه این هجرتهاى علمى، ى و اجتماعى و انقلابى را كه با دو ویژگى فى الله» و لله» بود چنین مىتوان برشمرد:
یكم- هجرت علمى و تحصیلى ازخمین به اراك (سلطان آباد) در سال 1299هجرى شمسى براى درك محضر حاج شیخ عبدالكریم حائرى ؛
دوم- هجرت علمى و تحقیقى، از اراك به قم در ركاب شیخِ موسس و اقامت در قم از سال 1301 تا 1343 (42 سال) ؛
سوم- دستگیرى در 15خرداد 1342 بهخاطر سخنرانى برعلیه شاه خائن و آمریكا و رژیم صهیونیستى، هجرت اجبارى به تهران (دو ماه زندان انفرادى و هشت ماه حصر) تا فروردین 1343. این انتقال و هجرت اجبارى، منجر به هجرت اعتراضى تعداد زیادى ازعلماى طراز اول بلاد ازقم و مشهد و دیگر شهرها به تهران شد. در میان این علما كه بهمهاجرین» مشهور شدند بزرگانى چون حضرات آیات؛ مرعشى نجفى، میلانى، علامه طباطبایى، حاج شیخ مرتضى حائرى و شیخهاشم قزوینى، به چشم مىخوردند.
چهارم- هجرت از قم به تركیه، (13 آبان 1343) در پى تبعید بهخاطر اعتراض به كاپیتولاسیون و اقامت یكساله در بورساى تركیه. تالیف دو جلد تحریر الوسیله در این مدت و در نهایت تنهایى و سختى وغربت انجام شد.
پنجم- سیزدهم، مهرماه 1344، هجرت به عراق و نجف و اقامت سیزده ساله در حوزه علمیه نجف كه منشا بركات و آثار بسیار علمى و پژوهشى و تربیتى و ى شد كه ازجمله آن درسهاى ولایت فقیه درسال 1348 است.
ششم- هجرت از نجف و عراق به فرانسه و پاریس (نوفل لوشاتو) در 13مهرماه 1357 كه ابتدا به كویت و سپس به پاریس مهاجرت كردند. این هجرت چهارماهه، منشا تحولات بسیار عظیم و سریعى در اوجگیرى و پیروزى انقلاب اسلامى شد.
هفتم- هجرت از پاریس به تهران در 12 بهمن 1357 كه آغاز دهه فجر انقلاب اسلامى و پیروزى انقلاب و سرمنشا تحولات بزرك تاریخى در جهان و تاریخ زندگى بشر شد و بركات آن، كماكان تداوم دارد.
هشتم- حضرت امام در تاریخ 12اسفندماه 1357 پس از 14سال دورى از قم به این شهر مهاجرت كردند و حدو یكسال، این شهر، مركز تحولات وقلب تپنده جهان اسلام بود اما با بیمارى امام، ایشان ناگزیر به تهران آمده و در اردیبهشت 1359 در جماران اقامت گزیدند.
آموزههایى از هجرتهاى امام خمینى ره»
كندوكاو در آموزههاى هجرتهاى امام خمینى بهویژه سه هجرت تاریخ ساز (قم به تركیه و عراق- نجف به پاریس و پاریس به تهران) نكات درسآموز و شنیدنى دارد كه با مطالعه تاریخ این مهاجرتها و سخنان حضرت امام در اثناء و پس از هر مهاجرت، به دست مىآید و تحقیق پیرامون آن یك فصل جداگانه مىطلبد. اما در این مجال به چند نكته درسآموز اشاره كنیم:
1. سه هجرت مزبور، با خطرپذیرى و امتحانات گوناگون روبهرو بوده است. ترجیعبند هر سه هجرت، غربت و مظلومیت بوده است. تنهایى و غربت امام در 15خرداد 42 و در 13آبان 43 و مهرماه 57 موج مىزند و قصهها و حكایتها دارد.
2. آنچه در این هجرتها بیش از هرچیز به چشم مىآید، ثبات قدم، استوارى گام، عزم راسخ و سازشناپذیرى امام با دشمن است كه هیچكدام از سختىها و رنجها در اراده او براى ادامه مبارزه خللى وارد نمىآورد.
3. هركدام از این هجرتها، تأثیرى شگرف در تاریخ ایران و انقلاب داشته است. هجرت امام از قم به تهران و زندان و حبسِ نظرِ ایشان در قیطریه و داودیه موجب شد حركت عالمان دینى و هجرت ایشان اتفاق بیفتد و پیام قیام امامایران» را درنوردد. هجرت امام به تركیه و نجف، پیام و قیام امام را در حوزه بینالملل اسلامى و ملتهاى اسلامى مطرح كرد و هركدام ازطلاب و علماى مختلف بلاد اسلامى با درك پیام امام رسولان قیام امام در كشورهاى خود مانند لبنان، پاكستان، افغانستان، هند، كویت و عراق و. شدند. همچنین هجرت امام از نجف به پاریس، پیام انقلاب امام را جهانى كرده و درسطح دنیا مطرح ساخت و به گوش جهانیان رسانید.
4. امام راحل در این سفرها و هجرتها از هر تهدیدى فرصت ساخت. در تنهایى و غربت بورسا، تحریرالوسیله را نوشت كه كتابى بدیع و نو در نوع خود بشمار مىرفت و فصول متروكهاى از ابواب فقه مانند جهاد و امربمعروف و نهى ازمنكر را احیاء كرد. امام در هجرتش به عراق ابواب جدیدى از نگاه به اسلام را فراروى حوزه كهنسال و هزارساله نجف گشود و با جلسات درس ولایت فقیهش، بنیانهاى نظرى حكومت اسلامى را در حوزهاى بنا نهاد كه دشمن سالهاى سال قصد داشت آنرا نماد جدایى دین از ت قلمداد كند. امام این برنامه چندین ساله استعمار راخنثى كرد.
5. هجرتهاى امام از دیارى به دیار دیگر این درس را دارد كه اگر براى خدا با ایمان و اعتقاد محكم به هدف قدم بردارى و از مسیر حق خودت پاى بیرون ننهى و كوتاه نیایى، خداوند هم نصرتهاى خود را بر تو و راه تو ارزانى خواهد داشت.
6. نوع مواجهه امام با اینگونه حوادث بسیار درسآموز است. ایشان در سیزده مهرماه 57 وقتى سخن سازمان امنیت عراق را میشنود كه ما باحكومت ایران ارتباطاتى داریم كه اگر شما بخواهید درعراق بمانید باید از مبارزه دست بكشید! امام مىفرماید: من درمقابل اسلام و ملت ایران مسؤولیت دارم و باید به وظیفه اسلامى خود، عمل كنم. همچنین وقتى دولت كویت اجازه حضور در این كشور را نمىدهد و دولت عراق نیز فرودگاه بغداد را به روى امام مىبندد، این مرد خدا مىگوید: براى ابلاغ هدف و پیامم كشتى اجاره خواهم كرد و در آبهاى آزاد جهان خواهم گشت و پیام مردم ایران را به گوش جهان خواهم رساند. این اوج غربت و تنهایى را وقتى در كنار اوج عزت او مىگذاریم كه در هواپیماى پاریس به تهران، وقتى احساس او را پس از 15سال دورى از وطن مىپرسند، پاسخ مىدهد؛ هیچ! به راستى كه آن یگانه دوران مثل اعلاى توكل و خداباورى در بین عالمان دینى درطول تاریخ بوده وهست.
7. نكته آخر و مهمترین نكته اینكه هجرت امام از نجف به پاریس در 13مهر57 و ازپاریس به تهران در 12بهمن 57، مصداق بارز هجرت كبرى است. چراكه خمینى كبیر، نه براى نجات خود، كه براى نجات یك ملت و نجات اسلام از دست مستكبران و براى رهایى انسانها از سلطه دشمنان اسلام ؛استبداد پهلوى و استعمار آمریكایى - صهیونیستى، هجرت كرد. این هجرت مبدا تحولات بزرگى در جهان شد. تحولاتى كه اسلام را آبرو بخشید و سرافراز كرد و به ملت بزرگ ایران هویت واقعى بخشید و نداى اسلام ناب محمدى را برفراز گیتى صلا داد و سرانجام نظام و حكومت اسلامى را بنیان نهاد. هجرتهاى امام عموماً و دو هجرت سال 57 ایشان خصوصاًجزو هجرتهاى تاریخ ساز و نظامساز و تمدنساز به شمار مىرود و از این جهت، فقط با هجرتهاى انبیا و اولیاء دین قابل مقایسه است. چراكه پرتوى تابناك از آن هجرتهااست و احیاگر واقعى مكتب توحید در عصر حاضر است.
درود خدا و ملائك الهى و انبیا و اولیا و شهدا، بر روح پاك آن عبد صالح خدا و مهاجر الى الله، كه ایمان و هجرت و جهاد، را در عصر ما معنایى دوباره بخشید.[ایجنا]
ریشه تاریخی اربعین/حضور جابر در کربلا/بازگشت اسیران/الحاق سرمطهر به بدن/راهپیمایی وانتفاضه اربعین
هجرت ,كه ,امام ,براى ,جهاد ,ایمان ,هجرت و ,و جهاد ,و در ,امام خمینى ,و هجرت ,آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِكَ ,خمین مهاجرت مىكند ,وَالَّذِینَ آوَوْا وَنَصَرُوا ,اللَّهِ وَالَّذِینَ آوَوْا
درباره این سایت