مقدمه

یکی از موضوعات مهم جهان معاصر به خصوص پس از دهه 1970 میلادی به این طرف توجه بهمحیط زیست» و مسائل زیست محیطی» است؛ تا جایی که در هر کشور سازمانهایی دربارهمحیط زیست» و مسائل زیست محیطی» به وجود آمده است. متأسفانه پس از انقلاب صنعتیدر اروپا و رشد و توسعه بی حد و مرز فن آوری تخریب کننده طبیعت»، محیط زیست در معرضخطر جدی واقع شده که این امر مایه نگرانی جهانیان شده است.

امروزه محیط زیست به سبب سودجوییهای ظالمانه و خودکامگیهای قدرتهای جهانخواربیشتر از هر زمانی در معرض خطر و نابودی قرار گرفته است. آلودگیهای فزاینده خاک، آب و هوابیش از پیش محیط زیست» را تهدید نموده و آسیبهای جبران ناپذیری به آن وارد ساخته است.

از میان عوامل مهّم نابود کننده طبیعت، می توان استفاده بی رویه از ابزارآلات صنعتی وادوات نظامی و مواد شیمیایی و سموم نام برد.

امروزه عوامل تخریب کننده طبیعت و محیط زیست چنان رو به گسترش است که از سویدانشمندان زنگ خطر ویرانی محیط زیست در همه جای جهان به صدا درآمده است.

اکنون این پرسش مطرح است که اسلام به عنوان یک دین کامل و پاسخگو به نیازهای بشر،چه نقشی در حمایت از طبیعت و محیط زیست دارد؟ آیا مسائل زیست محیطی در اسلام موردتوجه قرار گرفته است یا نه؟

این تحقیق سعی دارد پاسخ مناسبی برای این پرسش ارائه دهد.

پیش از پرداختن به اصل بحث لازم است تعریفی از محیط زیست» ارائه و عواملی که نقشتخریبی در محیط زیست» دارد به طور خلاصه بررسی گردد و سپس به نقش اسلام در حمایت ازمحیط زیست اشاره شود.امروزه محیط زیست به سبب سودجوییهای ظالمانه و خودکامگیهای قدرتهای جهانخوار،

بیشتر از هر زمانی در معرض خطر و نابودی قرار گرفته است. آلودگیهای فزاینده خاک، آب و هوا بیش از پیش محیط زیست را تهدید نموده و آسیبهای جبران ناپذیری به آن وارد ساخته است.

محیط زیست چیست؟

محیط زیست، از دو کلمه ترکیب یافته است، یکی محیط» که واژه ای عربی است، و دیگریزیست» که واژه ای فارسی است.

محیط» به معنای مکان و اوضاع و احوال آمده است و آنچه که شخص یا چیزی را احاطهکرده و منشأ تغییر و تحول می باشد. به دیگر تعبیر: محیط فراگیرنده و جای زندگی آدمی است.(1)

واژه زیست» به معنای زندگی و حیات و زیستن آمده است.(2)

شورای اقتصادی اروپا محیط زیست را این گونه تعریف کرده است: محیط زیست شاملآب، هوا، خاک و عوامل درونی و برونی مربوط به حیات هر موجود زنده می گردد.»(3)

محیط زیست» به دو مفهوم به کار رفته است: یکی مفهومی است که از علوم طبیعت نشأتگرفته و در آن با جوامع انسانی با بینش اکولوژیک برخورد می شود؛ یعنی مجموعه ای ازپدیده های طبیعی و تعادل بین نیروهای رقیب در طبیعت که زندگی یک گروه بیولوژیک را مقیدمی کند.

مفهوم دوم کلمه محیط زیست» از علوم معماری و شهر سازی ناشی می شود، و دربارهتعاملی است که بین ساختمان، به مفهوم عام، و محیطی که در آن ایجاد می شود (محیط طبیعییا مصنوعی) وجود دارد.(4) 

اهمیت و نقش محیط زیست در زندگی انسان

محیط زیست طبیعی تأثیر شگرفی بر روح و روان آدمی دارد. محیط پاک و آراسته و خرّم، زندگیرا شاداب و معطر می سازد. شنیدن آواز روح بخش پرندگان، ترنم لطیف جویباران، آهنگ دلربایچشمه ساران، صفای سبز سبزه زاران، نسیم لطیف کوهستان، رقص دلنشین درختان و زیباییشهر و دیار، همه و همه تأثیر اعجاب انگیزی بر زندگی و حیات انسان دارند. هر کسی از تماشایچنین منظره های زیبایی احساس آرامش و نشاط کرده و امنیت و آسایش را در حیات خویشلمس می کند. بر عکس، آسیب رساندن به محیط زیست و نابودی طبیعت باعث وارد آمدنصدمات و زیانهای جبران ناپذیری به بشریت می شود.

افسردگی و افزایش بیماریهای روحی و روانی انسان امروز بدون ارتباط به آسیب رساندنبه محیط زیست نیست. هیچ کس نمی تواند منکر بشود که تخریب محیط زیست تأثیر منفی برشیوه رفتار آدمیان می نهد، و اثرات ویرانگری بر اخلاق فردی و جمعی جامعه بشری بر جایمی گذارد.

امام خمینی ـ قدس سره ـ در مورد تأثیر محیط زندگی بر شخصیت آدمی می نویسد:

محیط تربیت، شخصیت مربی، رفیق همنشین، اثرات شگفت آوری دارند که همهآن را مشاهده می کنند.»(5)

قرآن کریم درباره اثر طبیعت می فرماید:

سرزمین پاکیزه، گیاهش به فرمان پروردگار می روید؛ اما سرزمینهای بد طینت [وشوره زار]، جز گیاه ناچیز و بی ارزش، از آن نمی روید.»(6)

از این آیه مبارک استفاده می شود همان طور که طبیعت و سرزمین پاک در رشد و پرورشبهینه گیاهان مؤثر است، در رشد و تکامل انسان نیز مؤثر می باشد، و همان گونه که از زمینهایشوره زار جز گیاهان بی ارزش نمی روید، محیط آلوده نیز تأثیر منفی و اثرات زیانباری بر تربیتانسان دارد.

امام علی ـ علیه السلام ـ درباره اثر طبیعت بر انسان فرموده است:

از سرما در آغاز آن (فصل خزان) پرهیز کنید و در پایان آن (فصل بهار) به پیشواز آنبشتابید؛ زیرا سرما بر بدنها همان تأثیر را می گذارد که بر درختها؛ اوّل آن سوزاننده ونابود کننده است، و پایان آن رویاننده و شکوفا کننده.»(7)

کلام امام درباره تأثیر طبیعت بر جسم و جان آدمی بسیار روشن و صریح است و همان سانکه طبیعت بر جسم و بدن اثر گذار است، بر روح و روان بشر نیز اثر گذار می باشد.

امروزه هیچ کس نمی تواند نقش زیانبار جنگهای بین المللی و منطقه ای را در تخریبمحیط زیست و اثرات سوء آنها را بر زندگی انسانها منکر شود. جوامعی که محیط زندگی آنها دراثر جنگ و تخریب نابوده شده است، ساکنان آنها دچار انواع بحرانهای روانی و جسمی شده اند.افغانستان یکی از جوامعی است که جنگ، تأثیر عمیقی بر زندگی مردم گذاشته است؛ چنانکهپژوهشگران مرکز کنترل و جلوگیری از بیماری یک سازمان تحقیقاتی پزشکی مستقر درآتلانتای آمریکا در گزارش خود گفته اند: از هر سه شهروند افغانستان که پانزده سال یا بیشترسن دارند دو نفر نشانه های افسردگی و سایر ناراحتیهای روانی را از خود بروز می دهند.»

باربارا لوپز کاردوزو، از نویسندگان این گزارش، گفته است: در میان شهروندان افغانستانیمیزان بالایی از افسردگی، اضطراب و نگرانی ناشی از ضربات روانی مشاهده می شود.»(8)

این گزارش به خوبی اثرات سوء تخریب طبیعت و تأثیر نابسامانیهای اجتماعی را که بر اثرجنگ در این کشور به وجود آمده است، نشان می دهد و اثرات سوء و زیانبار جنگ را که یکی ازعوامل تخریب محیط زندگی انسان است را بیان می دارد

دور شدن بشر از طبیعت

روند زندگی ماشینی سبب شده که بشر از زیباییهای طبیعت فاصله بگیرد. انسان امروزی رابطهمستقیم با طبیعت را از دست داده است و فقط به وسیله الفاظ بی جان و داستانها و تصاویر بیروح سعی دارد رابطه خود را با طبیعت برقرار کند؛ ولی غافل از اینکه رابطه غیر مستقیم باطبیعت هیچ گاه اثر رابطه

محیط زیست طبیعی تأثیر شگرفی بر روح و روان آدمی دارد. محیط پاک و آراسته و خرّم،

زندگی را شاداب و معطر می سازد. شنیدن آواز روح بخش پرندگان، ترنم لطیف جویباران،آهنگ دلربای چشمه ساران، صفای سبز سبزه زاران، نسیم لطیف کوهستان، رقص دلنشیندرختان و زیبایی شهر و دیار، همه و همه تأثیر اعجاب انگیزی بر زندگی و حیات انسان دارند.

بشرِ دور مانده از طبیعت، برای جبران این کمبود به فکر غنای مادی بیشتر افتاده و برای بهدست آوردن ثروت، به تاراج طبیعت پرداخته است. از بین بردن بی رویه منابع طبیعی، آلودهکردن هوا و آب و خاک و نابودی گیاهان و انقراض نسل جانواران همه ناشی از سودجوییها و بهرهبردن ظالمانه بشر بخصوص قدرتهای جهانخوار در عرصه جهانی است.

عوامل آلودگی محیط زیست

دانشمندان آلودگیهای محیط زیست را به آلودگی هوا، آب، خاک، و آلودگی صوتی تقسیمکرده اند. هر کدام از این آلودگیها نیز معلول عواملی است که در نهایت به سودجوییها و استفاده بیرویه بشر از طبیعت بر می گردد.

نقش اسلام در حمایت از منابع طبیعی و محیط زیست

انسان، اشرف مخلوقات و خلیفه خداوند در زمین است و تمام پدیده های طبیعی برای او آفریدهشده است.

خداوند نظر ویژه ای به انسان دارد. آسمان و زمین و دریاو کوهها را در تسخیر بشر قرار دادهتا از آنها به شیوه صحیح و مناسب بهره ببرد؛ چنان که آیات ذیل بر آن دلالت دارد:

خداوند همان کسی است که دریا را مسخر شما کرد تا کشتیها به فرمانش در آنحرکت کنند و بتوانید از فضل او بهره گیرید، و باشد که سپاس دارید. او آنچه درآسمانها و آنچه در زمین است به سود شما رام کرد؛ در این نشانه های [مهمی [استبرای کسانی که اندیشه می کنند.»(9)

او خدایی است که همه آنچه را [از نعمتها] درزمین وجود دارد، برای شما آفرید؛سپس به آسمان پرداخت؛ و آنها را به صورت هفت آسمان مرتّب نمود؛ و او به هر چیزآگاه است.»(10)

او کسی است که زمین را برای شما رام کرد، بر شانه های آن راه بروید و از روزیهایخداوند بخورید؛ و بازگشت و اجتماع همه به سوی اوست.»(11)

و از آیات [عظمت] خدا این است که بادها را به عنوان بشارتگرانی می فرستد تابخشی از رحمتش را به شما بچشاند و کشتیها به فرمانش حرکت کنند و از فضل اوبهره گیرید؛ و امید که شکرگزاری کنید.»(12)

در آفرینش آسمانها و زمین، و آمد و شد شب و روز، و کشتیهایی که در دریا به سودمردم در حرکتند، و آبی که خداوند از آسمان نازل کرده، و با آن، زمین را پس از مرگ،زنده نموده، و انوع جنبندگان را در آن گسترده، و [همچنین] در تغییر مسیر بادها وابری که میان زمین و آسمان آرمیده است، نشانه هایی است [از ذات پاک خداویگانگی او] برای مردمی که می اندیشند.»(13)

با توجه به آیاتی که ذکر شد، طبیعت در تسخیر انسان و برای بهره برداری در اختیار او قراردارد. انسان می تواند با استفاده از تواناییها و خلاقیتهایی که خداوند در سرشت او قرار دادهبهترین بهره را از طبیعت ببرد، و با خردورزی دنیا را مزرعه آخرت و سرمایه زندگی اخرویخویش قرار دهد.

متون مختلف تعالیم اسلامی به انحای گوناگون به طبیعت و عناصر آن و همچنین بهفواید و اثرهای آن اشاره نموده اند و در کنار این اشارات به وم حفاظت از آن نیزپرداخته اند . آیاتی از قرآن کریم انسان را مورد سؤال قرار داده و یا او را بهدستورهایی امر کرده اند که یکی از مصادیق بارز این سؤالات و اوامر می تواند محیطزیست باشد.(14) این در عین حالی است که قرآن کریم به بسیاری از اصول و قوانینی کهضامن بقا و تداوم حیات عالم هستی و حرکت آن به سوی کمال است، اشارهمی فرماید که مراعات این قوانین خود مرحله ای از حفاظت از محیط زیست است.

برای نمونه می توان به موزون بودن عالم هستی و خلق عالم بر اساس توازن اشارهکرد،(15) به این معنا که انسان نباید عملی مرتکب شود که سبب بر هم خوردن اینتوازن و تعادل گردد . موضوع بعدی اشاره شده در قرآن که به آن سبب بر همخوردن این تعادل محیط می گردد، اندازه و قدر است.(16) به بیان دیگر، در تماس باطبیعت و بهره گیری از منابع آن باید به گونه ای رفتار شود که اولاً؛ قدر و اندازه ملاکعمل قرار گیرد و ثانیا تغییرات اندازه ها به حدّی نباشد که سبب تخریب محیطزیست و از بین رفتن گونه هایی گردد.

حق بودن خلق الهی و یا به باطل و بازیچه آفریده نشدن آنها(17) نیز موضوع مهمدیگری است که به بشر می آموزد تا از انهدام طبیعت و عناصر طبیعی در راههایباطل و بیهوده احتراز نماید.

علاوه بر اینها قواعد فقهی متعددی همچون قاعده لاضرر»، ضمان»، اتلاف»،تسبیب» و عدالت» را نیز می توان به عنوان بستری برای حقوق محیط زیست درفرهنگ اسلامی معرفی نمود. مضافا بر اینکه بسیاری از اصول که بظاهر به عنوانیک ارزش اخلاقی تلقی می شوند و می توانند در قلمروی از حیات مصداق خاصخویش را داشته باشند، مثل قناعت، خودکفایی، احتراز از اسراف و تبذیر و . نیزپشتوانه های محکمی در حمایت از حقوق محیط زیست هستند.»()

در اینجا به برخی از قواعد و اصول که می توانند منبعی برای حفاظت از محیط زیست تلقّیشوند، اشاره می کنیم.

امروزه هیچ کس نمی تواند نقش زیانبار جنگهای بین المللی و منطقه ای را در تخریب محیط

زیست و اثرات سوء آنها را بر زندگی انسانها منکر شود. جوامعی که محیط زندگی آنها در اثرجنگ و تخریب نابوده شده است، ساکنان آنها دچار انواع بحرانهای روانی و جسمی شده اند.

1ـ قاعده لاضرر»

قاعده لاضرر» در دین اسلام قلمرو بسیار وسیعی دارد، و تمامی زوایای زندگی بشر را در برمی گیرد. از جمله موارد ضرر، تخریب محیط زیست و آسیب رساندن به زندگی فردی و اجتماعیانسان است.

درباره قاعده لاضرر» دانشمندان و صاحب نظران نامداری چون: مرحوم شیخ انصاری، خراسانی، آقا ضیاء عراقی و دیگران به تفصیل بحث کرده و رساله های مستقلّی در تبیین وتوضیح این قاعده تدوین نموده اند.

قاعده لاضرر در قالب حدیث در حدّ تواتر به اثبات رسیده(19) و اهل سنّت نیز به این قاعدهاهتمام ورزیده و از طریق آنها نیز وارد شده است.(20)

از باب نمونه به احادیثی اشاره می شود که نشان دهنده این است که شعاع قاعده لاضررسراسر زندگی انسان را در بر می گیرد. نحوه استدلال در احادیث زیر نشان می دهد که اسلام ضررو زیان و آسیب رساندن به دیگران را نمی پذیرد، و بدون تردید یکی از موارد ضرر و زیان، تخریبمحیط زیست انسان و دیگر موجودات زنده است.

1ـ از امام صادق ـ علیه السلام ـ روایت شده که پیامبر خدا در مورد شفعه در میان شرکایزمین و مسکن داوری نمود و فرمود: ضرر و آسیب رساندن به دیگری [در اسلام [وجود ندارد.»(21)

حدیث شریف لاضرر عمومیت دارد؛ چنان که نحوه استدلال به آن در موارد اختلاف نشان

دهنده این مطلب است. جای تردید نیست که تخریب محیط زیست، و آلوده کردن محیطزندگی، و بی توجهی به آثار و زیانهای ناشی از نابودی بی رویه این تخریب و آلودگی ازمصداق ضرر و زیان به آدمیان است.

2ـ زراره از ابا جعفر ـ علیه السلام ـ روایت کرده که سمرة بن جندب درختی در کنار دیوارمردی از انصار داشت، و منزل مرد انصاری نزدیک دروازه باغ بود. سمرة هر زمان که می خواست بهدرخت خرمایش سر بزند بدون اجازه وارد منزل مرد انصاری می شد. مرد انصاری به سمرة گفت:هر زمان که خواستی وارد شوی، نخست اجازه بگیر، ولی او قبول نکرد. مرد انصاری به رسول خداشکایت برد. رسول خدا آن مرد را طلبید و به وی فرمود: هر وقت خواستی داخل خانه بشویاجازه بگیر. امّا مرد قبول نکرد. به او مبلغ زیادی پیشنهاد کرد که درختش را بدان مبلغ بفروشد.،نپذیرفت، رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به مرد انصاری فرمود: درخت او را قطع کن و درنزدش بینداز، چون ضرر و آسیب رساندن [در دین] وجود ندارد.(22)

3ـ از امام صادق ـ علیه السلام ـ روایت شده که رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ درمیان اهل مدینه در مورد مشارب نخل دستور صادر کرد که از نفع رساندن چیزی به یکدیگرامتناع نورزند، و به بادیه نشینان دستور داد که از استفاده از آب ممانعت به عمل نیاورند تادیگران نیز از آبها و چراگاهها بهره ببرند؛ زیرا که ضرر و زیانی وجود ندارد.(23)

4ـ زراره از امام باقر ـ علیه السلام ـ در حدیثی روایت کرده که رسول خدا ـ صلی الله علیه و آلهو سلم ـ فرمود: ضرر و ضرر وارد کردن وجود ندارد.(24)

5ـ از رسول خدا روایت شده که آن حضرت فرمود: ضرر و ضرر زدن به مؤمن وجود ندارد.»(25)

6ـ در کتاب عوالی این حدیث شریف آمده است لاضرر و لا ضرار فی الإسلام»؛ در اسلامضرر [به خود] و اضرار [به دیگران] وجود ندارد.»(26)

7ـ در نهج الحق نیز حدیث شریف لاضرر و لاضرار فی الإسلام» از رسول خدا نقل شدهاست.(27)

8ـ در وسائل الشیعه آمده است: لاضرر و لاضرار فی الاسلام، فالاسلام یزید المسلم خیرا ولا یزیده شرا»؛ در اسلام ضرر و ضرار نیست، اسلام به مسلمانان خیر را فزونی می بخشد،نه شر را.»(28)

حدیث شریف لاضرر عمومیت دارد؛ چنان که نحوه استدلال به آن در موارد اختلاف نشاندهنده این مطلب است. جای تردید نیست که تخریب محیط زیست، و آلوده کردن محیطزندگی، و بی توجهی به آثار و زیانهای ناشی از نابودی بی رویه این تخریب و آلودگی از مصادیقضرر و زیان به آدمیان است.

توضیح حدیث لاضرر

در باره مفهوم و معنای لاضرر و لاضرار تفسیرهای متفاوت و احتمالات مختلفی ارایه شده استکه به بعضی از آنها اشاره می شود.

1ـ به نوشته مرحوم شیخ انصاری مراد از لاضرر و لاضرار» این است که در اسلام حکمضرری وضع نشده است؛ یعنی شارع مقدس نه در احکام تکلیفیه و نه در احکام وضعیّه، حکمیجعل نکرده است که به سبب آن مکلف ضرر ببیند؛ مثل وجوب وضو برای کسی که تهیه آب برایاو ممکن نیست، مگر به پرداخت پول بسیار زیاد که موجب ضرر باشد، در این صورت شارع حکمبه وجوب وضو نکرده است.(29) یا آنکه در زمستان سرد با آب سرد غسل بکند و به سبب آن ضررببیند و کسالت شدید پیدا کند، در این صورت شارع حکم به وجوب غسل نکرده است.(30)

2ـ مرحوم خراسانی نوشته است: در ظاهر، ضرر چیزی است که در برابر نفع قراردارد، بینایی» و داشتن مال» برای انسان نفع است، کوری» و ناداری» ضرر است. ضرار نیز بهمعنای ضرر است. و نفی ضرر هم به نحو حقیقی است، به این معنا که در اسلام حقیقتا ضرریوجود ندارد، و کسی نمی تواند به دیگری و یا به خودش ضرر بزند.(31)

3ـ مرحوم نایینی می فرماید: اصوب الوجوه این است که لاضرر، حکم ضرری را به طورحقیقت نفی می کند.(32)

4ـ آقا ضیاء در فوائدالاصول تصریح می کند که ادله ضرر و عسر و حرج» تشریع احکامضرریّه و حرجیّه را نفی می کند،(33) نیز ایشان در قاعده لاضرر و لاضرار، تصریح می کند که ضررنقص در شی ء است.(34)

5ـ احتمال دیگری نیز وجود دارد که لاضرر» حکم ضرری را نفی نمی کند، بلکه ضرری رانفی می کند که قابل تدارک نباشد، به این معنا که هر کجا در اسلام ضرری وجود داشته باشد، آنضرر تدارک و جبران دارد، و ضرری که قابل تدارک و جبران نباشد در اسلام وجود ندارد(35)

6ـ بعضی احتمال داده اند لاضرر و لاضرار» دلالت بر این معنا دارد که در اسلام جایز نیستکه کسی به دیگری ضرر بزند.(36)

با توجه به اینکه انفال از اموال عمومی است، و همه مردم در منافع آن شریک هستند، استفاده

بهینه از اموال عمومی اقتضا دارد که زیر نظر حکومت اسلامی مورد بهره برداری قرار گیرند تاحقوق مردم تضییع نشود، و عده ای خاص، این منابع راوسیله سودجوییهای بی رویه و استفاده های ستمگرانه خود قرار ندهند

7ـ معنای دیگری که برای ضرر ذکر شده این است که ضرر امر وجودی است که از پدیدآمدن نقص در جان، مال، و آبرو، پدید می آید.(37)

حال لاضرر و لاضرار» را به هر مفهومی که بگیریم، قدر متیقن این است که احکام اسلام نهبرای مکلفان ضرری است، ونه در آنها ضرر زدن به غیر تجویز شده است. در مواردی که نتوانیمضرر را تشخیص بدهیم مرجع در تعیین ضرر و ضرار عرف است. اگر عرف امری را ضرریندانست، قاعده لاضرر آن را نمی گیرد، و ارتکاب آن نیز حرام نمی باشد. البته این در جایی استکه دلیلی از طرف شارع برای تفسیر و توسعه و تضییق ضرر نداشته باشیم. ولی اگر دلیل خاصیداشته باشیم که شارع امری را ضرری بداند، به عرف مراجعه نمی شود.

ناگفته نماند که ضرر همیشه امر ثابتی نیست؛ بلکه نسبت به اشخاص، اموال و مکانها وزمانها فرق می کند، و باید این اعتبارات همیشه مورد نظر باشد. از باب مثال، ممکن است درهوای سرد استعمال آب سرد برای غسل و وضو نسبت به شخصی مضر باشد، و همان آب با هماناوصاف، نسبت به شخص دیگر ضرر نداشته باشد. پس نمی توان حکم کرد که استعمال آب سردبرای همه مضر است.(38)

با توضیحی که درباره مفهوم ضرر و ضرار ارائه شد، بخوبی درمی یابیم که قاعده لاضرر درقلمرو محیط زیست نیز جاری است؛ به این معنا که انسانها نمی توانند به دلیل بهره برداریافراطی از طبیعت، به دیگران ضرر و زیان وارد کنند، و شارع مقدس چنین اجازه ای نداده است.اگر بهره برداری و سودجویی بی رویه از محیط زیست انسانها و جانداران، موجب اضرار به خود و یادیگران باشد، از نظر اسلام مردود است، به سبب این که در اسلام، ضرر و ضرار» وجود ندارد.

آیا آلودگی صوتی، و یا آلودگی هوا و خاک و آب، موجب ضرر به دیگران نیست؟ آیااستفاده های ناصحیح از طبیعت و از بین بردن محیط زیست، ضرر و زیان به حساب نمی آید؟

استفاده علامه حلی از قاعده لاضرر

مرحوم علامه در کتاب قواعد درباره استفاده از مکانهای عمومی مثل راه ها، مساجد، مدارس ومشاهد نوشته است: فایده راهها تردد و استفاده بهینه بردن از آن است، و در صورتی که توقف ونشستن در مسیر موجب ضرر و زیان به عابران گردد، حق استفاده از منافع راه از او ساقط می شود.

نیز در باب تزاحم حقوق در استفاده از راههای عمومی می نویسد: همه مردم در منافع راه هاشریک و مستحقند، و کسی نمی تواند با بهره برداری بیش تر از منافع راهها موجب از بین بردنحقوق دیگری شود، یا با سوء استفاده، خرابی و نقص در آنها وارد سازد و یا منافع راهها را از بینببرد، یا با بنا کردن دیوار و ساختن دکه و سایر تصرفات نابجا موجب وارد آوردن ضرر به عابرانگردد.

همچنین اگر کسی به دلیل مشرف بودن بر همسایه اش، پنجره های [خانه و مغازه و .] را کهبه سمت خیابان باز می شوند باز کند، همسایه اش می تواند او را از باز کردن پنجره ها منع کند؛چون او با این کارش به همسایه اش ضرر می زند.(39)

علامه در کتاب تذکره نیز گفته است:

این مسأله اتفاقی و اجماعی است که برای احدی جایز نیست که در راه و جاده دکهبسازد و یا درختی بکارد و در صورتی که با این عملش موجب تنگی راه شود و بهعابران آسیب و ضرر وارد کند، ضامن است؛ چون "ضرر و ضرار وجود ندارد."»(40)

[در اسلام] برخی از فقها مثل امام خمینی ـ قدس سره ـ به پرهیز از هر امری که موجباذیت و آزار دیگران بشود دستور داده است ـ ولو موجب ضرر جانی یا مالی نباشد ـ :

بر هر کسی که به خدا و پیامبرش و روز رستاخیز ایمان دارد لازم است از هر چیزیکه باعث اذیت همسایه بشود اجتناب نماید، هر چند که موجب فساد و ضرر نباشد.»

وی سپس اضافه می کند:

شکی نیست که سوراخهای دیوار که مشرف بر منزل همسایه باشد باعث اذیت وآزار او است، و ایجاد هر چیزی که همسایه را اذیت بکند مثل بو، دخان و صداهایآزار دهنده و ایجاد مانع از رسیدن هوا و تابیدن آفتاب و مانند اینها.»(41)

از کلام امام به دست می آید که مسلمانان نه تنها از ضرر زدن بلکه از هر چیزی که موجباذیت و آزار دیگران باشد می باید پرهیز نمایند، و بدون تردید رعایت چنین حکمی موجبحفظ محیط زیست» می گردد.

بدین سان ملاحظه می کنیم که قاعده لاضرر حمایت روشن و شفافی از محیط زیست دارد،و به ما می آموزد که مناسب ترین بهره را از محیط زیست ببریم و اگر اعمال سوء ما به آن آسیببرساند و موجب تضییع حقوق دیگران یا باعث اذیت و آزار آنان گردد، چنین رفتاری نا صحیح،مذموم و خلاف قانون عرف و شرع است.

2ـ انفال

در اسلام انفال (اراضی موات و بدون مالک، سرزمینهای مخروبه و خالی از سکنه، سواحل دریاها،کوهها، بیابانها، معادن، جنگلها و مراتع، فضا و هوا و آبهای زیرزمینی و .) از آن خدا و رسول اواست.(42)، و به امام اختصاص دارد(43) و تحت تصرف و اختیار اوست، و هر گونه تصرفی که بخواهدمی تواند اعمال نماید.(44)

انفال به فرد و یا افراد مشخصی تعلق ندارد، و در زمان غیبت تحت اداره حاکم اسلامی استو از اموال عمومی به حساب می آید و برای شیعیان حلال و مباح است.(45) آنان می توانند با احیاءسرزمینهای موات، و استفاده صحیح از معادن، سواحل دریاها، مراتع و جنگلها بهره های شایستهببرند(46)؛ ولی هر گونه زیاده روی در این منابع عمومی که باعث هرج و مرج و تضییع حقوق مردم ونابودی طبیعت شود، مورد نکوهش و منع است.

در احادیث متعددی، از قطع درختان و از بین بردن مزارع و گیاهان و آتش زدن آنها نهی و

نکوهش شده و پرهیز از بریدن و نابود کردن درختان به عنوان عامل افزایش عمر به حسابآمده است. نیز کسانی که درختان مفید و میوه دار را نابود کنند، به عذاب الهی تهدید شده اند.

با توجه به اینکه انفال از اموال عمومی است، و همه مردم در منافع آن شریک هستند،استفاده بهینه از اموال عمومی اقتضا دارد که زیر نظر حکومت اسلامی مورد بهره برداری قرارگیرند تا حقوق مردم تضییع نشود، و عده ای خاص، این منابع را وسیله سودجوییهای بی رویه واستفاده های ستمگرانه خود قرار ندهند و غارتگران اموال عمومی، اراضی، سواحل دریاها،کوهها، بیابانها و معادن و جنگلها را غارت نکنند، بدین منظور، لازم است که سازمانهای ویژه ایبرای حمایت و حفاظت از انفال به وجود آید. در کشور ما این وظیفه سنگین بر دوش سازمانحفاظت محیط زیست» قرار دارد که زیر نظر ریاست جمهوری اداره می شود.

3ـ اهتمام به عمران و آبادانی

اسلام اهمیت ویژه ای به عمران و آبادانی منابع داده است و سفارشهایی که از پیشوایان معصومـ علیهم السلام ـ در خصوص آبادی زمین، زراعت و حفاظت و حمایت از آنها وارد شده بی شماراست که به عنوان نمونه به برخی اشاره می شود:

1ـ حضرت امام علی ـ علیه السلام ـ در فرمان معروف خود به مالک اشتر، فرماندار بصرهنوشته است:

وَلْیَکُنْ نَظَرُکَ فی عِمارَةِ الاَْرْضِ أَبْلَغَ مِنْ نَظَرِکَ فِی اسْتِجلابِ الْخَراجِ، لاَِنَّ ذلِکَلایُدْرَکُ اِلاّ بِالْعِمارَةِ، وَ مَنْ طَلَبَ الْخَراجَ بِغَیْرِ عِمارَةٍ أَخْرَبَ الْبِلادَ وَ اَهْلَکَ الْعِبادَ.»(47)

باید توجه تو در آبادی زمین بیشتر از توجه تو به گرفتن مالیات و خراج از مردمباشد؛ زیرا خراج بدون توجه به آبادانی به دست نمی آید و کسی که بدون آباد نمودنبه گرفتن مالیات و خراج بپردازد، به ویرانی شهرها و از بین بردن بندگان خدا دستزده است.»

در این فرمان می بینیم که حضرت علی ـ علیه السلام ـ مهم ترین امر حکومتی را که اخذمالیات و خراج باشد، متوقف بر عمران و آبادانی می کند، به گونه ای که اگر دستگاه حکومتی بدونتوجه به عمران و آبادانی به اخذ مالیات اقدام کند، گویا به نابودی و هلاکت بندگان خدا دست زدهاست.

2ـ حدیث دیگری از علی ـ علیه السلام ـ نقل شده که آن حضرت فرمود:

معاش و کسب روزی مردم در پنج چیز است: امارت، عمارت و آبادانی، تجارت،اجاره و صدقات . و دلیل اهمیت آبادانی در این است که خداوند فرمود: "اوست کهشما را از زمین آفرید، و آبادی او را به شما واگذاشت" و ما از کلام خدا در می یابیم کهخداوند بندگانش را به آباد نمودن زمین دستور داده است، تا آنچه که از زمین بهدست می آورند وسیله زندگی و حیات ایشان باشد.»(48)

3ـ در حدیث دیگری از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نهال کاری و حفر قنات ازصدقات جاریه شمرده شده است:

پنج گروه دارای صدقه جاریه اند که ثواب آن پیوسته در نامه عملشان ثبت می شود:کسی که نهالی بکارد؛ کسی که چاه آبی حفر کند؛ کسی که مسجدی برای خداوندبسازد؛ کسی که قرآنی بنویسد، و کسی که فرزند صالحی به یادگار بگذارد.»(49)

بدین سان می بینیم که پرورش درخت و درختکاری و جنگل داری از اهمیت و جایگاهخاصی برخوردار است.

احادیثی که اهمیت عمران و آبادانی را بیان نموده زیاد است، مانند احادیث جابر(50)، زید بنهارون(51)، محمد بن عیسی(52)، سهل بن زیاد(53) و غیر اینها که علاقه مندان می توانند به آنها مراجعهکنند.

4ـ نهی از قطع درختان و از بین بردن مزارع و گیاهان

در احادیث متعددی، از قطع درختان و از بین بردن مزارع و گیاهان و آتش زدن آنها نهی ونکوهش شده و پرهیز از بریدن و نابود کردن درختان به عنوان عامل افزایش عمر به حساب آمدهاست.(54) نیز کسانی که درختان مفید و میوه دار را نابود کنند، به عذاب الهی تهدید شده اند.(55)

رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به مجاهدان اسلام سفارش و تأکید می کرد که ازقطع کردن درختان، و سوزاندن مزارع شدیدا اجتناب نمایند.(56) فقهای شیعه قطع درختان وتخریب مزارع را حتی در سرزمین دشمن که در حال جنگ با مسلمانان باشند، جایز نشمرده اند وآن را مکروه و ناپسند قرار داده اند.(57) بدون تردید تشویق به درختکاری و هشدار و نهی از نابودیدرختان، فوق العاده به حفظ و بقای محیط زیست کمک می کند، و حمایت و اهتمام اسلام را بهحمایت از محیط زیست می رساند.

5ـ حمایت از حیوانات

در اسلام تمام انسانها در برابر حمایت از حیوانات و جانداران مسؤول شناخته شده اند. دکترگوستاولوبون نوشته است:

در بلاد اسلامی جمعیت حمایت از حیوانات لازم نیست، این قطعه از دنیا را می توانبهشت حیوانات دانست؛ مسلمانان حقوق سگ، گربه و طیور را رعایت می کنند،مخصوصا در مساجد و معابر، طیور با کمال آزادی پرواز می کنند، و در مناره ها لانهدارند، مسلمانان در این باره به گونه ای هستند که باید ما اروپائیان خیلی چیزها را ازآنان بیاموزیم.»(58)

حضرت علی ـ علیه السلام ـ در خطبه ای که در آغاز خلافتش ایراد کرد و در آن مسؤولیت وحقوق مسلمانان را یادآوری نمود، فرمود:

اِتَّقُوا اللّهَ فی عِبادِهِ وَ بِلادِهِ فَاِنَّکُمْ مَسْؤُولُونَ حَتّی عَنِ الْبِقاعِ وَ الْبَهائِمِ، اَطیعُوا اللّهَ وَ لاتَعْصَوْهُ»

درباره بندگان و بلادو شهرها از خداوند بترسید، (مبادا بر کسی ستم کنید و بهویرانی و تبهکاری زمین در بلاد و شهرها اقدام کنید) همه شما مسؤولید و موردپرسش قرار می گیرید، حتی درباره زمینها و چهارپایان (که به چه دلیل مزارع وجنگلها را از بین بردید، شهرها و خانه ها را ویران نمودید، و حیوانات زبان بسته رامورد اذیت و آزار قرار دادید).»(59)

در این خطبه شریف به گونه ای از محیط زیست» حمایت شده که همانند آن در هیچمکتب بشری دیده نشده است. در اسلام کشتن و پی کردن حیوانات بدون جهت و دلیل ممنوعشده است.

رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به مجاهدان اسلام سفارش می نمود که حیوانات رابی جهت کشتار نکنند:

وَ لا تَعْقَرُوا مِنَ الْبَهائِمِ مِمّا یُؤْکَلُ لَحْمُهُ إِلاّ ما لابُدَّ لَکُمْ مِنْ أَکْلِهِ»

حیوانات حلال گوشت را جز در صورت احتیاج به گوشت آنها، کشتار نکنید.»(60)

در اسلام مثله کردن حیوانات و خوردن چهارپایان مثله شده، مورد نکوهش شدید قرارگرفته و در حدیث آمده است:

کسی که حیوانی را مثله کند خداوند او را لعنت کرده است.»(61)

نیز رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ از مثله کردن حیوانات نهی نموده(62) چه رسد بهمثله کردن انسان، که متأسفانه در قرن توحّش و بربریت مدرن عصر حاضر، شکنجه و مثله نمودنانسان، یک امر عادی به شمار می رود.

در اسلام حمله و هجوم به لانه جوجه های پرنده ها نهی شده و از بین بردن خواب و آسایشو استراحت آنها مورد نکوهش قرار گرفته است.

رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرموده است:

لاتَأْتُوا الْفِراخَ فی اَعْشاشِها وَ لاَالطَّیْرَ فی مَنامِهِ حَتّی یَصْبَحَ»

به لانه جوجه ها حمله نکنید و در هنگام استراحت آنها، خواب و آسایش آنها را ازبین نبرید تا آن که صبح طلوع کند.»(63)

ولی در قرن کنونی توحّش به جایی رسیده که بشر متمدّن امروزی از حمله به خانهانسانهای بی دفاع با پیشرفته ترین ابزارهای کشنده و رعب آور، هراس و ابایی ندارد.

معاویة بن عمار از امام صادق ـ علیه السلام ـ روایت نموده که آن حضرت فرمود:

از کشتن حیوانات به جز افعی، عقرب و موش بپرهیزید.»(64)

چون وجود افعی، عقرب و موش در محیط زندگی انسان موجب ضرر و زیان است در موردنابودی آنها منعی نیامده و دلایل آن در حدیث ذکر شده است.

اسلام به طیور و حیوانات و جنبنده ها آن قدر اهمیت داده که در کتابهای حدیثی بابی بهاحکام و قوانین مربوط به حیوانات و جانداران اختصاص داده شده است که با مراجعه و دقت درآنها در می یابیم که اسلام درباره محیط زیست و رعایت حقوق جانداران و حفاظت از آنها تا چهاندازه حساسیت نشان داده است.

در اسلام تمام انسانها در برابر حمایت از حیوانات و جانداران مسؤول شناخته شده اند. دکتر

گوستاولوبون نوشته است: در بلاد اسلامی جمعیت حمایت از حیوانات لازم نیست، این قطعه ازدنیا را می توان بهشت حیوانات دانست؛ مسلمانان حقوق سگ، گربه و طیور را رعایت می کنند،مخصوصا در مساجد و معابر، طیور با کمال آزادی پرواز می کنند، و در مناره ها لانه دارند،مسلمانان در این باره به گونه ای هستند که باید ما اروپائیان خیلی چیزها را از آنان بیاموزیم.

6ـ اهتمام به نظافت و نهی از آلودگی

اهتمام به نظافت و رعایت بهداشت یکی از مصادیق برجسته حفظ محیط زیست» است. دراسلام رعایت بهداشت و نظافت و پرهیز از آلودگی از جایگاه برجسته ای برخوردار است. رسولخدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ همواره امتش را با بیانهای مختلف به پاکیزگی ترغیب می نمود(65)و می فرمود:

خداوند طیب و پاک است و پاکیزگی را دوست دارد؛(66) و هر قدر که می توانید نظافتنمایید، خداوند متعال اسلام را بر نظافت و پاکی بنا نهاده است، و به جز پاکان هرگزکسی داخل بهشت نمی شود.»(67)

در اسلام، قضای حاجت در کنار نهرهای جاری و زیر درختان میوه دار مکروه و ناپسندشمرده شده است.(68) در اسلام تاکید شده است که زباله ها مانند مو، خون و ناخن دفن شوند.(69)

اهمیت ویژه اسلام به نظافت و پرهیز از آلودگی، حمایت روشن اسلام را از حفظ محیطزیست، و نیالودن آن می رساند.

پنج گروه دارای صدقه جاریه اند که ثواب آن پیوسته در نامه عملشان ثبت می شود: کسی که نهالی

بکارد؛ کسی که چاه آبی حفر کند؛ کسی که مسجدی برای خداوند بسازد؛ کسی که قرآنی بنویسد، وکسی که فرزند صالحی به یادگار بگذارد. [حوزه]