بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ، الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ الصَّلَوةُ وَ السَّلامُ عَلَى رَسُولِ اللهِ وَ عَلَى آلِهِ آلِ اللهِ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى هَدَانَا لِهَذَا وَ مَا كُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ. نثار روح منور و مطهر جمیع شهدا، شهدای دفاع مقدس، شهدای انقلاب، شهداى مدافع حرم و شهداى مدافع اسلام در همه جا، اجماعاً صلوات!
ت شیعه؛ سربازان حقیقى اسلام، مدافعان حقیقى دین و پایهگذاران اساسى ایثار و جهاد و فداكارى و معنویت
اولا عذرخواهى مىكنم از همه شما سروران عزیز و بزرگوارم، علماى عظیم الشأن، سربازان حقیقى اسلام، مدافعان حقیقى دین و پایهگذاران اساسى ایثار و جهاد و فداكارى و معنویت؛ این جلسه - طبیعتا هر جلسهاى یك شأنى دارد براى سخنران خودش-. من بیشتر در رودربایستى گیر كردم براى اینكه بیایم اینجا صحبت بكنم، واقعا خجالتكشم براى اینكه در حضور شما و این جمع بزرگ علما و ائمه مساجد صحبت كنم. در این جلسه، مثل نماز جماعت كه مستحب است كه خلاصه باشد، سخنرانان هم باید خلاصه بگویند و بروند.
شهید حججى و قاتلش؛ هر دو ثمره و عصاره دو نوع مسجد
خداوند بعضى وقتها براى تبلیغ یك چیزى، براى بزرگ نشان دادن عظمت یك موضوعى، یك حادثه را مىآفریند. این شهید حججى براى عظمت بخشیدن به همه عظمتهاى دفاع از حرم بود، به این دلیل باید بزرگ بشود كه آن بزرگهاى مغفول مانده را همه متوجه بشوند، خدا مىخواهد اینطورى بشود. این تصویر شهید حججى تنها براى شخص حججى نیست، بلكه براى همه كسانى است كه مظلومانه در عالم اسلامى دارند ذبح مىشوند.
این تصویر شهید حججى را ببینید! در واقع این شهید نتیجه مسجد است، عصاره مسجد است. به این دو چهرهاى كه در این تصویر وجود دارد، توجه كنید! آنكه مىخواهد ذبح شود و آنكه ذباح است. هم ذباح ثمره مسجد است و هم كسىكه دارد جانش فدا مىشود و ذبح مىشود، ثمره مسجد است. هم این خبیثى كه در پشت سر شهید حججى قرار دارد ثمره مسجد است، این شهید هم ثمره مسجد است، این دو مسجد است. عذرخواهى مىكنم بهعنوان یك مأموم در محضر شما ائمه جمعه و جماعات عرض مىكنم.
محوریت مسجد؛ در تقابل جبهه حق و جبهه باطل
همه دعواى ما در عالم اسلام با غرب، بر سر یك مسجد است، همه وحدت ما هم در عالم اسلام، بر سر یك مسجد است. همه این جنگ بر سر مسجدالاقصى است. همه این توطئههاى حول عالم اسلامى هم، بر سر این مسجد است. و همه آنچیزى كه مىتوانست و مىتواند عالم اسلامى را وحدت بدهد، بر سر یك مسجد است و آن مسجد الحرام است. این نكته را اگر بخواهیم توسعهاش بدهیم خیلى بحث گسترده و مهم و اساسى دارد، این عظمت مسجد، نقش مسجد و اینكه مسجد حیات دینى و ى و اجتماعى عالم اسلامى است.
انواع سهگانه مساجد در عالم
ما در عالم اسلامى سه نوع مسجد داریم، و امروز ثمرههاى این سه نوع مسجد را مىبینیم. این سه بخش مسجدى كه در عالم اسلامى فعالند در كشور ما هم هستند. در همین كشور شیعهاى كه نزدیك دویست و هفتاد هزار شهید براى دفاع از آن و تثبیتش داده شده است، این سه نوع مسجد وجود دارد.
نوع اول مساجد
یك مسجد، مسجدى است كه آگاهسازى و تربیت مىكند و در دو بُعد از اسلام دفاع مىكند، یكى در بُعد فرهنگى و دینى، ایجاد رأى در مردم بهطور عمومى و مقابله با تهاجم فرهنگى كه امروز خیلى پیچیدهتر و شدیدتر و وسیعتر و ناپیداتر از دیروز شده است.
واژههاى بیداركنندهاى مثل تهاجم فرهنگى» و شبیخون فرهنگى»؛ بهمثابه فریاد
واژه تهاجم فرهنگى» را رهبر معظم انقلاب اسم گذاشتند و اسم بجایى بود. حقیقتا تمام مطالبى كه مقام معظم رهبرى مى فرمایند در موضوعات گوناگون و نامگذارىهایى كه مىكنند، از حكمتهاى عظیمى برخوردار است. نامهایى مثل شبیخون فرهنگى» و تهاجم فرهنگى» كلمات بیداركنندهاى است، مثل یك فریاد است. مانند این است كه شما در جایى حادثه تلخى را مىبینید، و مىبینید با اشاره و صداى آهسته نمىشود افراد را از آن آگاه كرد، لذا داد مىزنید، فریاد مىكشید. این كلمه شبیخون فرهنگى» آن داد است، این كلمه تهاجم فرهنگى» آن فریاد بلند است كه اگر كسى در خودش یك ذره توجه داشته باشد مىتواند به عمقش پى ببرد. این حرف را یك جوان احساسى نمىزند، بلكه یك مرجع تقلید و یك ولى فقیه، شخصیتى كه بیش از هفتاد سال در بستر اسلام رشد كرده است و رشد ایجاد كرده است، این حرف را مىزند. سالها طول مىكشد تا ما به این حس و درك و توجه او برسیم.
پیروزى در جنگ هشت ساله را مدیون مسجد هستیم
بنابراین یك نوع مسجد، وظیفهاش این است كه با تهاجم و شبیخون فرهنگى مقابله كند. هم مدافع فرهنگى تربیت كند، و هم مدافع نظامى و امنیتى، براى ایثار و فداكارى در آنجایى كه بنا باشد دفاع نظامى و دفاع امنیتى صورت بگیرد. این دو كار، در دولتها نمىشود، در ساختارهاى دولتى نمىشود، در پارلمان نمىشود، در وزارتخانهشود، این در مسجد مىشود. این حجم و كانون گستردهاى كه وجود دارد، باید این دو كار را انجام دهند. یك نوع مسجد كارش این است، و ما تا كنون از این نوع مسجد، نتایج بزرگى گرفتهایم، ما پیروزى مان را در جنگ هشت ساله مدیون مسجد هستیم. البته وقتى مىگوییم مسجد، فقط منظور پیكره مسجد نیست -كه بهعنوان خانه خدا مقدس است - بلكه آن امام جماعت و امام مسجدى كه وجود دارد، مدیون او هستیم؛ كه در رأس آنها دیروز امام راحل(ره) بود و امروز، مقام معظم رهبرى در رأس همه این ائمه جماعات و جمعه وجود دارد.
نوع دوم مساجد
یك مسجد دیگر هم داریم كه وظیفهاش -یا نگوییم وظیفهاش-، كاركردش این است كه خودآگاه یا ناخودآگاه روح بی تفاوتى،بىانگیزگى و به من چه مربوط» را در جامعه مىكارد، این نوع مسجد هم در جامعه ما، در كشور ما، در شهر ما، در تهران ما، در این اطراف ما وجود دارد. نگاه مىكند به مأمومین، به متمكنین، به آدمهایى كه هستند، از چه حرفى خوششان مىآید و چه حرفى ناراحتشان مىكند، و چه حرفى ممكن است حمایتشان را از مسجد بگیرد. این وجود دارد، هم در شیعه و هم در سنى؛ اینكه با نوعىبىانگیزگى وبىتوجهى، نماز جماعتشان را بخوانند و بروند، رونق را در این مىبینند.
نوع سوم مساجد
یك مسجد هم داریم كه وظیفهاش انفجار ماشین اسلام است، آن مسجدى است كه ائمه تكفیرى بر آن سوارند، نتیجهاش هم تولد و مولود نامبارك و خبیثهاى است كه امروز ما بهعنوان داعش و جبهة النصرة و سطوح گوناگونى داریم مىبینیم؛ این هم یك مسجد است. اینها سه نوع مسجداند كه در عالم اسلامى وجود دارند، حضور دارند، و ما اینها و نتیجهشان را مىبینیم.
فتنه مذهبى و بىخاصیتى مساجد؛ دو خطر در جهان اسلام
ما الآن مواجه با دو درگیرى و دو خطر هستیم، یك خطر داخلى كه اسمش را گذاشتیم فتنه مذهبى »، و یك خطر خارجى كه در واقع تهاجم گستردهترى علیه عالم اسلامى است و همه تلاشش این است كه یك همسانسازى در عالم اسلامى ایجاد كنند. هیچ كارى به حجم مصلین و عدد نمازگزاران ندارند، بلكه با آنچیزى كه به نمازگزاران تزریقشود كار دارند، حال این مسجد هر كجا مىخواهد باشد. به این جنبه كار دارند، وگرنه شما در كشور اُردن هم بروید، مساجد گستردهاى مىبینید بیشتر از شهر تهران، اما بابىخبرى وبىخیالى نسبت به كنار خودشان یعنى رژیم صهیونیستى و كشتارى كه وجود دارد. در مصر همینطور، دانشگاه الازهر یعنى حوزه علمیه قم، به شكل دیگرى؛ یك مركز اساسى تربیت دینى علماى اهل سنت. علماى اهل سنت عموما تربیت یافتگان دو مدرسه الازهر و مدرسه مدینه هستند و این دو مدرسه اثر گذارند. این الازهر با این تاریخ، با این عظمت، با این علما، با این تربیت با این حجم مساجدى كه تحت پوشش پیكره خودش دارد، با این حال هیچ اثرى در تغییر وضعیت غزه كه در كنار مرز مصر است، ندارد؛ و مردم غزه در محاصره از بیمارى و از گرسنگى مىمیرند.
ارزشیابى انقلاب در تقابل با دو خطر جهان اسلام
در مقابل این دو خطر، انقلاب اسلامى مهمترین رویدادى بود كه اتفاق افتاد و امام رضوان الله تعالى علیه، با آن برجستگى كه نسبت به همه مراجع و علما داشت، جسارت تشكیل حكومت اسلامى براى ماهیتبخشى و هویتبخشى به همه اركان دین را بروز و ظهور داد. چه كسى مىتواند خدمات امام را محاسبه كند؟ اصلاً قابل مقایسه نیست، نه با هیچ مرجعى و نه با هیچ دورهاى. كارى كه امام كرد و آنچیزى كه امروز مقام معظم رهبرى با خون دل، با تمام وجود از آن مراقبت مىكند، و در هر نطقى استناد به امام مىكند بهعنوان یك مرجعى در پایه گذارى همه موضوعات اساسى، با هیچ چیز قابل مقایسه نیست؛ این یك نكته.
بازشناسى محدوده مأموریت قرارگاهى مساجد
نكته دوم؛ ما در كشور خودمان امروز مواجه هستیم با رشد الحادگرى و لااُبالى گرى. چه كسى را مىخواهیم مسؤول بدانیم؟ آیا فكر مىكنیم ما همه مسؤولیتمان را انجام مىدهیم؟ مثلاً عرض مىكنم، به من مأموریت مىدهند وگویند شما مسؤول جلوگیرى از سقوط این پُل هستید! خب، من دور همین پل كه عرضش بیست متر و طولش -فرض كنید- دویست متر است، سربازان را بچینم، رویش بایستم، آیا مىتوانم این پل را حفظ كنم؟ حفظ این پل یك، محیطى دارد اگر این محیط سقوط كرد، دیگر این پل سقوط كرده است، اگر این ارتفاع مشرف بر این پل سقوط كرد، این پل سقوط كرده است، اگر این محدوده اطراف این پل، به دست دشمن افتاد، دیگر نمىتوانیم اینجا مقاومت كنیم. نگاه شما به مسجد و بهعنوان ائمه جماعات، یك وقت نگاه به محیط داخلى مسجد و همان تعداد نمازگزارى است كه خدمت شما نماز مىخوانند-كه مثل همان پُل است- این حفظ مسجد نیست؛ حفظ مسجد این است كه مىخواهیم جامعه را حفظ كنیم. یك مسجد مثل یك قرارگاه است، كه یك محیط وسیع فرهنگى را تحت مأموریت دارد. اگر شما همین محدوده داخل مسجد را مقیاس قرار مىدهید و ارزیابى مىكنید، اشتباه است، هیچ فایده ندارد و باختید.
سقوط خط خودى به این است كه نیروى خودى متفرق شود
من یك وقت رفتم در مقرى از سپاه -اجازه بدهید از خودمان مثال بزنم- پرسیدم فلانى كجاست؟ - فلانى كه مىگویم یعنى بچهى جنگ، فرماندهى لشكر، فرماندهى گردان، فرماندهى تیپِ خط شكن، مسؤول اطلاعات عملیات و. -. گفتند: ولش كن! دیگر مسؤولیت ندارد و اصلاً متأسفانه رفته است. من به برادرمان و مسؤول مقر گفتم: شما فرماندهاى هستى كه خطش شكسته و سقوط كرده، كسىكه نتواند سربازهاى خودش را در خط حفظ كند، خطش سقوط كرده است. سقوط خط من به این نیست كه به دست دشمن بیفتد، سقوط خط من این است كه اصلاً نیروى خودم متفرق بشود. اگر مسجدى نیروى خودش، یعنى محیط دور خودش سقوط كرد، خب این امام جماعت سقوط كرده است، خطش شكسته و دشمن وارد خطش شده است، این نتوانسته است خوب مراقبت كند، دیدهبانى خوب، ارتباط خوب، جاذبهى خوب و همت خوبى نداشته است.
وم توجه به محیط فرهنگى مسجد بجاى فضاى ساختمانى آن
اینكه مثلا ما یك برادر روحانى محترم را كه چند شغله است، با خستگى مىآوریم و امام جماعت یك مسجد قراردهیم، مسجد محلهاى كه چند هزار نفر آدم در محیطش هستند، چطور مىخواهیم از این آدم پُرمشغله و خسته، یك محیط به این بزرگى را حفظ بكند؟ ! اگر نقشه این محیط را كشیدیم و گفتیم آقاى امام مسجد! این محیط شماست، این محیط فرهنگى شماست، طول و عرضش اینقدر است، این ده كیلومتر مربع مسجد تو است، نه آن دویست متر مربع حیاط و شبستان مسجد! او هم راه افتاد و رفت بین مردم جذب كرد، این درست است.
جامعه ما؛ خانواده ما
اینكه بگوییم اینبىحجاب است، این باحجاب است؛ این، اینجورى است، آن اینجورى است؛ این چپ است، اینراست است؛ این اصلاح طلب است، آن اصولگراست؛ خب چیه چیزى را مىخواهیم حفظ كنیم؟ آخر اینها مردم ما هستند، بچههاى ما هستند. پدر چه كار مىكند؟ شما در خانه خودتان، آیا بچهها مثلاً همه متدینند؟ همه نماز شب خوانند؟ همه مثل هم نماز مىخوانند؟ ابداً! اینها متفاوتند و هر كسى با كس دیگر فرق دارد، پدر چه كاركند؟ پدر اداره مىكند، جذب مىكند و نگهدارى مىكند و خانواده را حفظ مىكند. جامعه ما، خانواده ما است؛ باید دنبال این برویم. نه اینكه بچه حزباللهىها فقط جمع خودشان، من و آدمهاى خودم، من و رفقاى خودم، من و مریدهاى خودم در یكجا جمع بشویم. اینكه نمىشود انقلاب را حفظ كردن، اینكه نمىشود جمهورى اسلامى را حفظ كردن، اینكه نمىشود اثرگذارى بر جامعه!
ما حرف حساب داریم و نباید بترسیم
انتظار و ارزیابى از یك امام جماعت این است كه بتواند سفید و سیاه، باحجاب وبىحجاب جذب كند، حفظ كند و هدایت كند. ما یك سرى اصول متقن و منطق قوىاى داریم، این اصول و منطق ما ضعیف نیست. مسأله انقلاب، انقلابى گرى، مسأله دین و مذهب مسأله مبارزه با آمریكا همه اصول و منطق دارند. ما حرف حساب خیلى داریم. مگر ما دستمان خالى است كه بترسیم حرف بزنیم؟ چرا بترسیم از اینكه با بچههاى خودمان حرف بزنیم و با آنها مواجه باشیم. مثلا درباره مبارزه با آمریكا كه یكى از اصول است، كسى به من گفت، چرا اینقدر جمهورى اسلامى علیه آمریكا حرف مىزند؟ چرا اینقدر آمریكا آمریكا مىكنید؟ گفتم: یك سؤال از تو دارم، آمریكا پنجاه سال در ایران، فعّال ما یشاء بود، پنجاه سال هیچ مانعى مقابلش نبود، هر ارادهاى مىخواست بكند، مىكرد؛ اما یك اثر از آثار آمریكا را به من بگو! از آثار پنجاه سال حضور آمریكایىها در ایران چیزى پیدا مىكنید؟ خوب ما منطق داریم ما حرف حساب خیلى داریم ما در دانشگاههایمان حرف حساب خیلى داریم و براى آنها منطق داریم.
بستگى انقلاب به مساجد
من عرضم این است، واقعاً انقلاب بستگى به مساجد دارد. -البته حجم مساجد هم مهم است، یعنى وقتى آدم نگاه مى كند، مثلا وقتى با هواپیما برفراز مثلاً شهر دمشق هستید، این همه مناره را مىبیند، بعد مىآیید بر فراز شهر تهران -مركز انقلاب- -یك طور دیگر مىبینید، خب آدم حتماً یك حالى پیدا مىكند. فراوانى مسجد یك مسأله اساسى است اما- مسأله اداره مسجد هم، مسأله اساسى است. ما براى اداره یك گردان - كه سیصد نفر است - دورههاى مختلف مىگذاریم، دوره عالى، دوره دافوس و دوره چه و چه.؛ براى چه؟ براى اینكه مدیر لایقى براى این گردان سیصد نفره تربیت كنیم؛ آیا مساجدمان كمتر از یك گردان است؟ اینكه امام جماعتى نصب مىكنیم و بعد رها كنیم و تنها سالى دو سه مرتبه سخنرانى كنیم و بگوییم برویم خداحافظ شما، این كافى نیست. این هم نكته دوم.
بهرهمندى جمهورى اسلامى از قدرت فائقهى حقیقیِ غیرِ قابلِ خدشهی اساسی
اما نكته سوم و نكته آخر؛ ما بنا نداریم هر اقدامى را تبلیغاتى كنیم و بر آن تأكید كنیم كه یا دوستانمان دچار مشكل بشوند و یا دشمنانمان تحریك بشوند. بعضى وقتها در كشور ما، بعضى از تبلیغاتهایى كه صورت مىگیرد، تبلیغات مؤثرى نیست، و یا تكرار و تأكید فراوان آن هم چندان مؤثر نیست، اما یك بار گفتن آن هم مفید است. جمهورى اسلامى امروز در منطقه -به لطف خداوند- از یك قدرت فائقهى حقیقیِ غیر قابل خدشهی اساسی بهرهمند است. من فكر نمىكنم در طول تاریخ ایران، در بُعد ملیت و در بُعد مذهبى، صاحب چنین قدرتى بوده باشیم كه تنیده شده باشد. این خیلى مهم است؛ البته بودند گردباد قدرتهایى مثل نادرشاه كه تا هندوستان رفته است؛ مثل گردباد رفته و مثل گردباد برگشته است. اما قدرتى كه تنیده باشد و اولاً دو مذهب سنى و شیعه را به همدیگر اتصال بدهد، خیلى مهم است؛ بقاى قدرت در این است كه بتوان این تنیدگى را ایجاد كرد، و باید دید چه عاملى باعث مىشود كه این تنیدگى در دو مذهب بهوجود بیاید.
دوم مسائل قومى و زبانى را حل كند، اینكه بتواند در اینجا هم یك عمق و یك تنیدگى ایجاد بكند، این باعث ثبات است؛ تثبیت به این است، تثبیت یعنى آنچیزى كه، غیر قابل جدا شدن باشد؛ وقتى یك چیزى به یك چیز دیگرى، متعلق شد و آنقدر چسبندگى پیدا كردند كه نشود تفكیك و جدایشان كرد، این تثبیت بهوجود آمده است. در این دوره انقلاب، در بُعد مذهبى و بُعد ملى این چسبیدگى، تنیدگى و این در هم فرو رفتگى بهوجود آمده است.
وجود ولیّ فقیه و رهبری حكیمانه و شجاعانه او؛ مهمترین دلیل قدرت و تثبیت جمهوری اسلامی
چند دلیل اساسى دارد كه مهمترین و بارزترین و شاخصترینش، رهبرى بوده است. مقام معظم رهبرى در این دو بُعد و در این عمق اثرگذار بودند. چون كلام، وقتى حقیقت داشته باشد، اثر هم پیدا مىكند. یك اثرش در حكمت است؛ حكمت در مسائل خیلى مهم است، در تشخیص موضوع و تشخیص مكانى و زمانى آن. شما ممكن است تشخیص درستى بدهید اما اگر از نظر زمانى به موقع عمل نكنید، نمىتوانید فرصت را به دست آورید، اما اگر در وقتش وارد شدید، این ارزش دارد. مثلا شما یك وقتى در یك بیابانى براى یك موضوعى فریاد مىزنید، این فریاد در آن بیابان شنیده مىشود؛ اما یك وقتى، وقتى داد مىزنید كه یك عالَمى دارند داد مىزنند، دیگر این داد زدن شما، در یك عالَمى از داد، گم مىشود و دیده نمىشود.
ما وقتى رفتیم به مقابله با تكفیر، كه دوستان ما، ما را نصیحت مىكردند كه وارد این ماجرا نشوید و انقلاب را محترم حفظ كنید. این دوستان هم در داخل كشور و در سطوح عالى بودند و هم در خارج از كشور كه دوستداران انقلاب اسلامى بودند. مىگفتند محترم بمانید! محترم باشید! مسلمانها شما را دوست دارند، انقلاب را دوست دارند، وارد این موضوعات نشوید، وارد سوریه و عراق نشوید، خودتان را وارد این مناقشات نكنید، این یك فكر بود و خیلىها هم پیرامون آن استدلال مىكردند؛ استدلالشان هم ظاهرا استدلالهاى ضعیفى نبود، اینكه ما مصالح را باید تشخیص بدهیم. ما بعضى وقتها كه ظلم مىكنیم، این ظلم دو نوع است، یكى در بیاناتمان، یكى هم در عدم فهم و شناخت ما نسبت به این جایگاه.
اثر دوم، شجاعت است. خود این تشخیص یك مسألهاى است، اما وقتى مىرسیم به محاسبه عمل، كه آیا ورود كنیم یا ورود نكنیم؟ نتیجه ورود چه مىشود و چه عواقبى دارد؟ اینجا است كه خیلىها درجا مىزنند؛ اینجا جسارت و شجاعت مىخواهد كه بتواند این حكمت و این تشخیص را به منصه ظهور برساند. ما در این دو بُعد موفق بودیم، این برجستگى ما نسبت به دشمنانمان است. یك حرف مهمى -خدا رحمت كند- آقاىهاشمى نسبت به آمریكایىها زد و گفت: مثال آمریكایىها مثل این است كه عقل یك گنجشك را در كلهى دایناسور بگذارند. » این حرف درست است.
داشتن منطق صحیح در مواجهه با مسائل منطقه؛ دومین عامل تثبیت جمهورى اسلامى
بنابراین اولین و مهمترین موضوع كه باعث تثبیت ما است، وجود رهبرى حكیم و شجاع است. موضوع دوم ما كه موجب این تثبیت شد، منطق ما بود. وقتى ما براى دفاع از مردم عراق ورود پیدا كردیم، هیچوقت نیامدیم تفكیك كنیم بین منافع ایران و منافع عراق. ما منافع مردم عراق را منافع خودمان تعریف كردیم، گفتیم اگر اینها پیروز بشوند، آزاد بشوند، استقلال داشته باشند، یك كشور دوست ما باشد، این منافع ماست.
ظاهر و باطن تعریف ما از كار با عراق هم همین است، ما چاه نفت عراق را نمىخواستیم، ما مثل بعضى كشورها مدعى شهرهاى عراق نبودیم كه موصل مال ماست، كركوك مال ماست، كجا براى ماست، ادعاى ارضى نداشتیم، ادعاى مالى هم نداشتیم، ادعاى خاصى نداشتیم منطق ما بر مبناى این بود كه منافع آنها، منافع ما هم مىتواند باشد.
از فلسطین، امروز ما چه مىخواهیم؟ آیا منافع شیعى داریم؟ نه! بالعكس، اگر امروز در فلسطین كسى اظهار شیعى بكند، ما با او كار نمىكنیم. منطقى كه براى دفاع از فلسطین قرار دادیم، این منطق ایران را در چشمهاى بزرگ كرد، به رغم همه توطئهها، بهخصوص توطئه و فتنه مذهبى كه كوچك نبود و خیلى بزرگ بود.
خطر ویرانكننده جنگهاى مذهبى
قدرت داعش، قدرت كوچكى نبود، خیلى قدرتش از قدرت سلسله خلافت فاطمیان اسماعیلى كه [كه در سالهاى 297 تا 567 قمرى] بر مناطق وسیعى از سرزمینهاى غرب جهان اسلام فرمان مىراندند، از قدرت مغول كه همین كشور ما را سالها تار و مار و تاراج كردند، خیلى بیشتر بود. قدرتى كه در یك روز صدتا انتحارى را به میدان مىفرستد، قدرت كمى نیست. داعش كشورى ایجاد كرد كه به تنهایى از كل عراق و كل سوریه به تنهایى بزرگتر بود و اسمش را گذاشته بود حكومت اسلامى عراق و شام.
نقش ایران در ثبات منطقه
اگر ایران -ایران مثل این سلسله جبال البرز است كه كارشناسان مىدانند چه اثرى دارد- خداوند هم طورى مقرر كرده است كه كشور ایران، در وسط مرز عالم اسلامى قرار بگیرد و عامل سكان و ثبات آن باشد. عالَم اسلامى را اگر به شرق و غرب تقسیم بكنید ایران وسطش قرار دارد. هیچوقت ایران كشور تكفیرخیز نیست، هیچوقت ایران كشور بحرانخیز نیست، همیشه ثبات دهنده بوده است، هفتصد سال این كشور مورد هجومهاى گسترده بوده است اما روى پاى خودش ایستاده است. این كشور در سطوح گوناگون داخل خودش اصالتى دارد كه امروز منشاء ثبات در منطقه شده است و سوریه و عراق را ثبات داد.
چه كسى باور مىكرد این همه ارتشهایى كه در مقابل ما ساختند، سعودى دو ارتش ساخت -جیش الاسلام بعد جیش الحر، این دو ارتش-، احرار شام سه ارتش، جبهه نصره چهار ارتش، به اضافه سازمانهاى گستردهاى كه صد و بیست ساختار نظامى را به نام مذهب در مقابل ما درست كردند.
جنگ مذهبى ساده نیست، هیچ ارتشى مقابل جنگ مذهبى مقاومت نمىتواند بكند و سقوط مىكند؛ آنچیزى كه در مقابل فتنه مذهبى ایستادگى كرد، حقیقت مذهب بود. با مذهب مقابل یك فتنه مذهبى گرفته شد نه با قدرت نظامى. آمریكا چرا گفت این جنگ سى سال طول خواهد كشید، اما چرا در عراق این فتنه روبه خشكیدن است و در سوریه همینطور. آنچیزى كه ناجى شد اینقدرت مذهب بود، این از درون مسجد متولد شد.
مراقبت از جمهورى اسلامى؛ آخرین توصیه
من در این موضوع خیلى حرف دارم، منتها خواهشم از شما این است برادران عزیز! سروران گرامى ! مظهر همه اینقدرت اسلام امروز ایران است، مظهر همه اینقدرت جمهورى اسلامى است و اگر در این مظهر، خدشهاى وارد شود همه عالم اسلامى سیلى مىخورد كه سالها كسى نمىتواند برایش كارى كند. باید كار كنیم! همانطور كه این شهید و آن شهید گلوى خودش را دم تیغ مىدهد، باید استراحت و حلاوت خودمان را دم شلاق خودمان ببریم، اگر این كار را كردیم مجاهدت كردهایم. وحدت هم با این مسجد مىشود، همهچیز با این مسجد مىشود.
خدا بحق محمد و آل محمد به شما سلامتى و طول عمر و موفقیت عطا كند. شهداى گرانقدر ما را با سرور و سالار شهیدان محشور كند، رهبر عزیز و بزرگوار ما را، این منشاء و محور اقتدار و عزت ما، براى ما حفظ كند. واقعاً سروران گرامى ! اگر امروز این جمله را كه بعضى وقتها مثل همین تعقیبات، شعارهایى كه در تعقیب نماز مىدهیم، امروز از صدق نیت بگوییم: خدایا! از عمر ما بردار و بر عمر رهبر ما اضافه كن!» یك حرف ارزشمند و مهمى است یك ضرورت حقیقى است. السلام علیكم و رحمة الله و بركاته.[ایجنا]
ریشه تاریخی اربعین/حضور جابر در کربلا/بازگشت اسیران/الحاق سرمطهر به بدن/راهپیمایی وانتفاضه اربعین
كه ,یك ,مسجد ,است، ,هم , ,است كه ,كه در ,عالم اسلامى ,این است ,در این ,پایهگذاران اساسى ایثار ,جمهورى اسلامى؛ آخرین ,اسلامى؛ آخرین توصیه ,قدرت فائقهى حقیقیِ
درباره این سایت