امام خمینىقدس سره: اجانب براى رسیدن به آمال خودشان، دانشگاه را مقابل دین قرار دادند، دین را مقابل دانشگاه قرار دادند؛ یعنى علما را مقابل دانشگاهىها و دانشگاهىها را مقابل علما قرار دادند.(صحیفه امام، ج 6، ص 160) چون این دو قوه اسلام، قوه ت و قوه دانشگاه مىتوانست در مقابل [اجانب] بایستد، آن ترتیبى كه با فشار بخواهند ت را از بین ببرند واقع نشد، وضع را تغییر دادند و تبلیغات را ضد ت شروع كردند، كه ت را از دانشگاه جدا كنند، و همه را از مردم. نقشه این بود كه ملت از این دو قشرى كه از آنها كار مىآید جدا بشود. بین خود این دو هم جدایى انداختند، به طورى كه ون به دانشگاهىها بدبین بودند؛ دانشگاهىها به ون بدبین بودند. این نقشهاى بود تا اینها نتوانند كارى انجام دهند، و آنها از این كشور بهرهبردارى بكنند.(صحیفه امام، ج 8، ص 311)
ثمره وحدت حوزه و دانشگاه
امام اى: حالا اگر هر دوى این دو نهادهاى دانشجویى خوب كار كنند و با هم رابطه متقابل دوستانه و از خود دانستن یكدیگر داشته باشند، معنایش این خواهد شد كه این جامعه، هم دینش، هم دنیایش آباد خواهد شد. آنها جهتگیرى زندگى او را تصحیح مىكنند، اینها حركات زندگى او را تسهیل مىكنند، آنها فكر و ذهن و روح او را آن چنان از زشتیها و نادرستیها مىآلایند كه بفهمد به كجا باید حركت كند و اینها وسیله این حركت را به دست او مىدهند تا حركت كند.
یك وسیله لازم است كه ما از آن استفاده كنیم و راه بیفتیم، یك بینش لازم است كه ما بدانیم به كجا باید راه بیفتیم، از كجا و به كجا، از كدام طرف، از كدام راه و به كدام هدف؛ این هر دو، براى زندگى انسانها لازم است. آن، دنیا است، این، آخرت است. این دو اگر با هم جمع شدند، مىشود سعد الدنیا و الاخره، حصل الدنیا و الاخره، یعنى كسى كه هم دنیا دارد، هم آخرت دارد، یعنى یك انسان خوشبخت، یعنى یك زندگى سعادتمند، یعنى همانى كه انبیا آن را خواستهاند.
امروز در نظامهاى ساخته و پرداخته فرهنگ غرب، دنیا در بخش ابزار و وسایل زندگى تا آنجا پیشرفت كردهاند كه به كرات آسمانى رسیدهاند. این از لحاظ علمى، انصافا فوقالعاده است. این، پیشرفت عظیمى براى بشر است. اما اگر از نظر جهتگیرى زندگى، بینشى كه انسان به آن احتیاج دارد، نباشد، اصلا این ابزار براى بشر هم لازم نیست، بلكه مضر است. انسان امروز، از این نظر، عقبمانده است، دستش خالى است. معنویت در دنیا نیست. جهتگیرى درست نیست. براى همین است كه دنیا پر از ظلم و جور است. افسوس كه بعضى، مطلبى به این وضوح را نمىفهمند! (24/9/1372[ایجنا]
جوانان از طبقات مختلف، بهخصوص دانشجویان، زیاد به منزل ما رفت و آمد داشتند. شهید مفتح با آنها برخورد بسیار ملاطفتآمیزى داشتند و اشتباهاتشان براى ایشان قابل اغماض بود یكى از دوستان وى نقل مىكند قبل از انقلاب یك بار مسجد قبا بودم و بعد از نماز عدهاى با شهید مفتح نشسته بودیم و جوانى كه خیلى سر و شكل مناسبى نداشت، بعد از نماز آمد وبىمقدمه گفت، حاج آقا ! این كار حلال است یا حرام.» شهید مفتح جواب مىدهند كه نه! همهاش حرام نیست.» آن زمان این صحبت براى ایشان خیلى عجیب بوده و ازشهید مفتح مىپرسند كه چطور چنین جوابى دادهاند. شهید مفتح مىگویند این جوان به هر حال آمده بود و اگر قرار باشد من بالصراحه جواب منفى بدهم دیگر فردا پیدایش نمىشود، ولى با این پاسخ كه همهاش حرام نیست، او را جذب مىكنیم و به مرور تصحیح میشود. شهید مفتح به هر حال حرف خلاف اسلام نزده بودند، ولى اگر با صراحت و مثل دیگران جواب مىدادند، برخى از جوانان را طرد مىكردند. ایشان سعى مىكردند تا جایى كه لطمهاى به هدف نخورد، چندان سختگیرى نكنند. به نقل از فرزند شهید، حجت الاسلام محمدهادى مفتح وحدت حوزه و دانشگاه؛
ظرفیتىبىبدیل براى نظام اسلامى
کلیدواژه: وحدت حوزه و دانشگاه/ وحدت/ حوزه / دانشگاه/ منظومه فکری امام ای/ علم/ دین/ اخلاق/ / دانشجو.
وحدت حوزه و دانشگاه، یكى از گفتمان اصیل انقلاب اسلامى است و در منظومه فكرى امامین انقلاب، ظرفیت بیبدیلى است كه هرچه بیشتر مورد استفاده و بهرهبردارى قرار گیرد، انقلاب و نظام جمهورى اسلامى، زودتر و قدرتمندانهتر به آرمانهاى الهى خود خواهد رسید. چراكه مهمترین عامل وحدت حوزه و دانشگاه، همان رویكرد توحیدى نظام اسلامى است؛ و در نگاه توحیدى، حوزه ما قال الله است، اینكه خداى متعال چه گفته است؛ و دانشگاه ما فعل الله است، اینكه خداى متعال چه كرده است. امام اى در خصوص این وحدت مبارك و پُرظرفیت مىفرمایند:
از چیزهایى كه امام بزرگوار روى آن تأكید مىكردند، ارتباط حوزه و دانشگاه بود. (01/12/1370) مسأله وحدت حوزه و دانشگاه، تركیبى است كه اگر به درستى زوایاى معناى رمزى آن شناخته شود، هم براى كشور و آینده بسیار بابركت است و هم براى دشمن و نیروهاى مهاجمِ مزاحمِ كینهورزِ خارجى و ایادى داخلى آنها بسیار تلخ و گزنده و شكننده است. این تركیب، یك معناى رمزى و سمبلیك دارد. (27/09/1373)
در نظام اسلامى، علم و دین پابهپا باید حركت كند. وحدت حوزه و دانشگاه، یعنى این. وحدت حوزه و دانشگاه، معنایش این نیست كه حتماً بایستى تخصصهاى حوزهاى در دانشگاه و تخصصهاى دانشگاهى در حوزه دنبال بشود. (29/09/1368) وحدت حوزه و دانشگاه عبارت از این است كه ما این دو كانون علمى، این دو مركز تعلیم و تعلّم را از لحاظ اخلاق حاكم بر آنها، از لحاظ سیستم و سازماندهى حاكم بر آنها، و از لحاظ برخى از محتواها به هم نزدیك كنیم. (26/09/1364)
دو جریان علمى و تحصیلى در كشور ما وجود دارد. یكى از آن دو، به علومى مرتبط است كه به جنبههاى ارزشى جامعه مىپردازند. این جریان، حوزه است كه به دین، به اخلاق، به معارف و به فلسفهى الهى مىپردازد. اگرچه كار حوزهها، علمى است و در حوزهها دقّتهاى علمى، بسیار بالا و بسیار عمیق است؛ اما این كار علمى در خدمت جنبههاى ارزشى جامعه و در خدمت دین و اخلاق است. كار علمىِ جریان دیگر - دانشگاه - در خدمت نیازهاى جامعه است. یك جامعه كه نمىتواند بدون علم و صنعت و بدون پیشرفتها و تازههاى كشف شده در میدان معرفت علمى، زندگى كند. بشر به علم و عالم همان قدر نیاز دارد كه به ضروریات درجه یك زندگیاش محتاج است. علوم مختلف - چه علوم محض و چه علوم كاربردى در زندگى؛ مثل پزشكى، مسائل فنى، بقیهى رشتههاى گوناگون علوم و حتّى زمینههاى هنر و ادبیات - همه، وسائل و ابزارهاى زندگىِ انسانند.
زندگىِ یك جامعهى بدون علم، زندگىِ تلخ و سست و همراه با بدبختى و ناكامى است. جریان دوم هم براى تأمین نیازهاى ضرورى زندگى كار مىكند. این دو جریان علمى - دانشگاه و حوزه - بسیار لازمند. هر كدام اگر تنها خودشان باشند، یك ستون از دو ستون اصلىِ پیكر جامعه، خراب و ویران است. حوزهى تنها - بدون دانشگاه - كفاف نیازهاى امروز ملّت و كشور ایران را نمىدهد. دانشگاهِ تنها - بدون حوزه - هم كفاف نمىدهد. این دو جریان باید كمك و مكمّل یكدیگر و دو پایه براى نظام و دو بال براى پرواز به سطوح عالى بشرى و انسانى باشند.» (27/09/1373)
وحدت حوزه و دانشگاه در منظومه فکری امام ای |
|
محورهای دیدگاه |
|
برکات وحدت |
نزدیک شدن دانشگاه به ارزشهای دینی(27/09/1373) |
آگاهی حوزه از جدیدترین پیشرفتهای علمی(همان) |
|
شکست نقشههای دشمنان(همان) |
|
سازندگی و رفع نیازهای جامعه(همان) |
|
وحدت حوزه و دانشگاه آنچه هست |
حرکت هماهنگ علم و دین در نظام اسلامی(29/09/1368) |
روی آوردن دانشگاه و حوزه به یکدیگر(27/09/1373) |
|
نزدیک شدن اخلاق حاکم، سیستم، سازماندهی و برخی محتواها به همدیگر(26/09/1364) |
|
قرار گرفتن هرکدام در جای خودش(27/09/1373) |
|
وحدت حوزه و دانشگاه آنچه نیست |
تأسیس همه دانشکدههای گوناگون در حوزه(همان) |
دنبال کردن تخصصهای حوزوی در دانشگاه و بالعکس(29/09/1368) |
|
جایگزینی صد درصد روشهای حوزه در دانشگاه و بالعکس(27/09/1373) |
|
اامات وحدت |
شناخت محیط طلبگی از سوی دانشگاهیان(27/09/1360) |
آگاهی حوزه از نظام آموزش دانشگاهی(همان) |
|
تبادل، ترکیب و تکمیل روشهای حوزه و دانشگاه (27/09/1373) |
|
حضور فعّال حوزه در مسائل عمدهی علمی جهانی(همان) |
|
حضور عالمانه ون در دانشگاهها(27/09/1373) |
|
ارتباط مستمر و منظم متناسب با نیاز حوزه و دانشگاه(همان) |
|
ترویج ارزشهای معنوی و دینی در دانشگاهها(همان) |
|
تبادل دانشجو بین حوزه و دانشگاه(همان) |
|
تشکیل جلسات همفکری مشترک(همان) |
|
آنچه دانشگاه باید از حوزه بگیرد |
احساس وظیفه کردن در درس خواندن(26/09/1364) |
سختکوشی در آموختن(27/09/1360) |
|
کسب اخلاص، صفا، ایثار، معنویت و زهد(27/09/1360) |
|
احترام به سنتهای اصیل و ارزشمند(27/09/1360) |
|
استفاده از روشهای علمی سنّتیِ مفیدِ بومی(27/09/1373) |
|
هماهنگی و اختلاط سازنده با مردم جامعه(27/09/1360) |
|
شناخت محیط طلبگی، علیرغم توطئهها و تبلیغات دشمنان(همان) |
|
آنچه حوزه باید از دانشگاه بگیرد |
تخصصگرایی و تأسیس رشتههای درسی گوناگون(26/09/1364) |
توجه به واقعیات (27/09/1360) |
|
دیدِ باز، گسترده و وسعت بینش(27/09/1360) |
|
نوگرایی مفید، نگرش سازنده و پویا(27/09/1360) |
|
تحول و استفاده از روشهای علمی جدید و کارساز (27/09/1360؛ 27/09/1373) |
|
آیندهنگری همراه با طرح و برنامه(27/09/1360)[ایجنا] |
ریشه تاریخی اربعین/حضور جابر در کربلا/بازگشت اسیران/الحاق سرمطهر به بدن/راهپیمایی وانتفاضه اربعین
,حوزه ,كه ,دانشگاه ,وحدت ,هم , ,27 09 ,حوزه و ,وحدت حوزه ,و دانشگاه ,جنبههاى ارزشى جامعه
درباره این سایت